۱۳۸۹ دی ۶, دوشنبه
۱۳۸۹ آذر ۹, سهشنبه
دليل
هواي تهران كثيفه چهارشنبه و پنج شنبه تعطيل قبول تهران دورش كوهه بادم نمياد زمينم كجه...هواي اصفهانم كه يه هو كثيف شد اونجا كه دشته چرا؟باشه باشه قبول هواي اونجاهم كثيفه...اساتيد دانشگاه نهران رو هم اسراييل كشته...يعني اينا هيچ ربطي به داستانه يارانه ها و 16اذر نداره؟يعني اينا بخاطره ترس از مردم نيست؟دليله ديگه اي داره؟
راستي اسناده ويكي ليكس هم جعليه...!
راستي اسناده ويكي ليكس هم جعليه...!
۱۳۸۹ آبان ۲۵, سهشنبه
اعتراف
باتوجه به اين مقدار از ازادي بيان كه در وب سايت مبصوت و وزين بالاترين وجود دارد وتوجه ويژه به حضور تعدادي از بازجويانه محترم اوين كه از دوستان در بندمان با مهرباني ودوستي اعتراف گرفته اند در سايت محترم و ارزشي بالاترين اينجانب كلا دگرگون شدم وبايد اعتراف كنم كه زمين صاف است در انتخابات سال88 هيچگونه تقلبي صورت نگرفته هيچ كس در زندانهاي نظام مقدس اسلامي شكنجه نشده در بازداشتگاه كهريزك به كسي تجاوز نشده همه مردم دنيا از بيماري مننژيت ميميرن و هرچه بدبختي داريم حقمان است و اصلا ربطي به دين ومذهب محترم و مبين و مبارك اسلام عزيز ندارد ...
ومن ا..توفيق
ومن ا..توفيق
۱۳۸۹ آبان ۲۰, پنجشنبه
يادتان رفته؟
يادتان رفته؟
صداي سيليهاي مان رادر گوش كرتان يادتان رفته؟
هواپيماهاي اماده به سمت سوريه را يادتان رفته؟
بدن عليل و ابرويه نداشته را قرقره ميكردند يادتان رفته؟
شبها..زلزله شعار بر پشتبام را يادتان رفته؟
سكوت مان را يادتان رفته؟
دنبال سوراخ موش ميگشتيد را يادتان رفته؟
حالا كار به جايي رسيده كه ميخواهيد جنگ باخته را برده نشان دهيد وفيلم بسازيد؟نكند فيلمهاي موبايلهايمان يادتان رفته؟
خوب گوش كنيد ...مااااا بيشماريم ..نكند مرگ بر خامنه اي را يادتان رفته؟
(عكس ليلا اوتادي )
۱۳۸۹ مرداد ۲۶, سهشنبه
تمرین در ایران برای گروگان گرفتن آمریکایی ها در افغانستان و عراق
سرتیپ پاسدار علی شادمانی، رئیس اداره عملیات ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی از برگزاری رزمایش هایی در ایران، برای « به زانو در آوردن آمریکا در سه اقدام» خبر داده است.
سرتیپ پاسدار شادمانی می گوید: نیروهای مسلح ایران، با فرماندهی رهبر جمهوری اسلامی، آماده شده اند تا در صورت حمله نیروهای آمریکایی به ایران، بر تنگه هرمز مسلط شوند، و سپس، سربازان آمریکایی را در افغانستان و عراق گروگان بگیرند.
بگفته همین سرتیپ پاسدار، نیروهای مسلح ایران، پیشاپیش، برای «گرفتن تنگه هرمز» رزمایش هایی داشته اند.
سرتیپ پاسدار شادمانی می افزاید: در سومین اقدام برای مقابله با حمله آمریکا، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی آرامش در اسرائیل را به عنوان «حیاط خلوت» آمریکا بر هم خواهند زد.
سرتیپ پاسدار شادمانی همچنین گفت که نیروهای مسلح ایران در چندین رزمایش "توانایی های خود را به رخ آمریکایی ها کشیده اند."
(منبع:رادیو فردا)
سرتیپ پاسدار شادمانی می گوید: نیروهای مسلح ایران، با فرماندهی رهبر جمهوری اسلامی، آماده شده اند تا در صورت حمله نیروهای آمریکایی به ایران، بر تنگه هرمز مسلط شوند، و سپس، سربازان آمریکایی را در افغانستان و عراق گروگان بگیرند.
بگفته همین سرتیپ پاسدار، نیروهای مسلح ایران، پیشاپیش، برای «گرفتن تنگه هرمز» رزمایش هایی داشته اند.
سرتیپ پاسدار شادمانی می افزاید: در سومین اقدام برای مقابله با حمله آمریکا، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی آرامش در اسرائیل را به عنوان «حیاط خلوت» آمریکا بر هم خواهند زد.
سرتیپ پاسدار شادمانی همچنین گفت که نیروهای مسلح ایران در چندین رزمایش "توانایی های خود را به رخ آمریکایی ها کشیده اند."
(منبع:رادیو فردا)
۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه
برای نخستین بار در حوزه موسيقي اطفاق می افتد
سبزآباد-مراسم فرش قرمز آلبوم موسیقی« دارکوب» برای اولین بار در ایران، شنبه هفته آینده 9 مرداد ماه سال جاري درفرهنگسرای نیاوران برگزارمی شود.به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی – هنری گلچین آوای شرق،علی شجاعی مدیر موسسه گلچین آوای شرق در اين باره گفت:برای اولین بار مراسم فرش قرمز در حوزه موسیقی برای آلبوم"دارکوب" برگزار می شود.
وی افزود:در مراسم "فرش قرمز" علاوه بر اعضای گروه ،حامد بهداد(خواننده) ، همایون نصیری(سرپرست ) و به احتمال زياد مهران مديري(خواننده) و همچنين جمعی از هنرمندان دو حوزه سینما و موسیقی حضور دارند.
به گزارش سایت موسیقی ما، مدیر موسسه فرهنگي – هنري گلچین آوای شرق گفت: همچنين در این مراسم علاوه بر اجراي مراسم فرش قرمز ،چند قطعه از اولين آلبوم گروه داركوب به صورت زنده توسط گروه اجرا مي شود .
مدیر موسسه گلچین آوای شرق گفت : آلبوم «دراكوب» چهارشنبه اين هفته ، ششم مرداد به بازار موسیقی عرضه می شود .
۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه
۱۳۸۹ خرداد ۲۷, پنجشنبه
کلاه برداری تو روزه روشن اونم از این طریق...!
این عکس نشان گر عمق فاجعه است این ها خوانوادتا" کلاه بردارهستند..
این عکس به وسیله اعضا هسته کنکاش شهریار گرفته شده ودر مورد فعالیتهای این مرکز هم تحقیق شده.. فعالیتهای این مرکز خیریه چند سال است که متوقف شده اما همانطور که میبینید هنوز صندوقهایش فعال است صندوقی که میبینید مربوط به ساحل دریای مازندران در شهر رامسر میباشد.
تاریخ عکس برداری و تحقیق 19/3/1389
۱۳۸۹ خرداد ۲۴, دوشنبه
۱۳۸۹ خرداد ۱۴, جمعه
چهاردهم خرداد
تندروهای حکومت با قطع کردن سخنان نوه خمینی چه هدفی را دنبال میکردند و چه پیامی را با این کار به اصلاح صلبان و میانه روها که از حامیان اصلیه بیت خمینی محصوب میشوندفرستادند؟
ایا این به معنی قطع کردن صدای این طیف سیاسی با به صورت عریان و همراه با صدا و تصویر و هیاهوی زیادخواهد بود؟
ایا این حرکت باعث ریزش هرچه بیشتر درمیان ان دسته از از طرفداران میانه رویه بدنه حکومت به سمت جنبش سبز و طیف اصلاح طلب نخواهد شد؟
در تصاویر زمانی که سید حسن خمینی سخنرانی خودرا نیمه تمام رها کرد دیدیم که بسیاری از فرمانده هان نظامی و رده ای بالای حکومتی که اکثرا"در ردیفهای جلو نشسته بودند گیج وهیران به اطراف و به یکدیگر نگاه میکردندو این به دان معنیست که در اینده باید شاهد رشد سرعت فروپاشی از درون نظام باشیم یا جناح حاکمبا این تفکر انسجام و قدرت بیشتری پیدا خواهد کرد..؟
عاقلان دانند.
ایا این به معنی قطع کردن صدای این طیف سیاسی با به صورت عریان و همراه با صدا و تصویر و هیاهوی زیادخواهد بود؟
ایا این حرکت باعث ریزش هرچه بیشتر درمیان ان دسته از از طرفداران میانه رویه بدنه حکومت به سمت جنبش سبز و طیف اصلاح طلب نخواهد شد؟
در تصاویر زمانی که سید حسن خمینی سخنرانی خودرا نیمه تمام رها کرد دیدیم که بسیاری از فرمانده هان نظامی و رده ای بالای حکومتی که اکثرا"در ردیفهای جلو نشسته بودند گیج وهیران به اطراف و به یکدیگر نگاه میکردندو این به دان معنیست که در اینده باید شاهد رشد سرعت فروپاشی از درون نظام باشیم یا جناح حاکمبا این تفکر انسجام و قدرت بیشتری پیدا خواهد کرد..؟
عاقلان دانند.
۱۳۸۹ خرداد ۱۰, دوشنبه
ارتش صایبری
مراقب لینکهای ارتش صایبری باشید
اخبار بشر دوستانه قبول اما مگه وقتی ندا و سهراب رو کشتن کسی تو غزه و ترکیه ککش گذید که حالا ما تو یکی از معتبرترین منبع اطلاع راسانیموم مثل بالاترین موضوع داغ واسش درست کردیمو هی اخبارو لینکهای جور واجور راجع به غزه و اسراییل میاد بالا...مراقب رای خود باشید...22خرداد ما بیشماریم.
اخبار بشر دوستانه قبول اما مگه وقتی ندا و سهراب رو کشتن کسی تو غزه و ترکیه ککش گذید که حالا ما تو یکی از معتبرترین منبع اطلاع راسانیموم مثل بالاترین موضوع داغ واسش درست کردیمو هی اخبارو لینکهای جور واجور راجع به غزه و اسراییل میاد بالا...مراقب رای خود باشید...22خرداد ما بیشماریم.
۱۳۸۹ خرداد ۸, شنبه
دیدار کروبی با خانواده جعفرپناهی
مهدی کروبی روز گذشته به دیدار جعفر پناهی کارگردان مطرح سینمای ایران رفت. پناهی در حالی میزبان کروبی بود که چند روز پیش از زندان آزاد شده بود.
به گزارش خبرنگار سحام نیوز مهدی کروبی در این دیدار ضمن ابراز تاسف از اینگونه برخورد ها با مردم و علی الخصوص جامعه هنری کشور، آرزوی آزادی برای تمامی زندانیان سیاسی در بند را از خداوند خواستار شد. پناهی هم در این دیدار گزارشی از روزهای بازداشت خود و شرایط پیرامون آن را به مهدی کروبی ارائه داد.
این دومین بار است که مهدی کروبی به دیدار خانواده ی پناهی می رود.
۱۳۸۹ خرداد ۵, چهارشنبه
آخرین مجسمه
چهارشنبه, ۵م خرداد, ۱۳۸۹خرافه گرایی امروز در خدمت فساد سازمان یافته سیاسی و اقتصادی است
امروز خرافات در خدمت یک فساد سازمان یافته سیاسی و اقتصادی قرار گرفته است. حذف سازمان مدیریت و برنامه ریزی، حساسیت به کلید واژه توسعه، پشت سر انداختن برنامه های پنج ساله توسعه، همه و همه نشان از رسوخ تفکر خرافی است/شیعه واقعی همیشه و هر روز منتظر فرج و ظهور امام زمان (عج) است ولی در عین حال برای هزار سال بعد خود هم برنامه ریزی می کند ولی امروز اقتصاد صدقه ای و اقدامات باری به هر جهت اغتشاش عظیمی را در تنظیم رویه های عقلانی ایجاد کرده است /ایستادگی بر حق تشکیل و حفظ احزاب در این روزها حیاتی تر از همیشه است. وقتی بحث اجرای بدون تنازل قانون اساسی می شود یکی از اصول صراحت در آزادی تشکل ها و احزاب است؛ چه این احزاب سیاسی باشند و چه صنفی.
میر حسین موسوی در دیدار با جمعی از اعضای شورای مرکزی سازمان جوانان و دانشگاهیان حزب اعتمادملی به اهمیت احزاب در این برهه زمانی تاکید کرد و همچنین نسبت به نفوذ خرافه گرایی در سطح مدیریت کلان کشور هشدار داد.
شجاعت و افشاگری آقای کروبی سهم بالایی در آگاهی بخشی دارد
به گزارش خبرنگار کلمه، میرحسین موسوی در ابتدای این دیدا از نقش آقای کروبی در این حرکت ملی تشکر کرد و گفت: شجاعت و افشاگری ایشان سهم بالایی در آگاهی مردم و جنبش دارد. امیدواریم که این نقش همچنان با قدرت ادامه داشته باشد. ایستادگی ایشان در تداوم نقش جنبش سبز اهمیت حیاتی دارد.
وی سپس به بررسی نقش احزاب بعد از انقلاب پرداخت و گفت: از اول انقلاب تفکری وجود داشت که با حزب و تشکل مخالف بود . تجربه نامناسب مردم درباره احزاب دوران بعد از مشروطیت این بدبینی را تشدید می کرد.
یکی از ویژگی های شهید بهشتی مخالفت با تک صدایی و تک حزبی بود
وی افزود: در کنار این نگاه بدبینانه اندیشه مثبتی هم بود که در راس آن شهید بهشتی قرار داشت. ایشان معتقد به فعالیت های حزبی و تشکیلاتی بودند و در این زمینه نیز بسیار تلاش کردند . از آن فعالیت ها نتایج درخشانی گرفته شد و یکی از ویژگی های ایشان مخالفتشان با تک صدایی و رژیم تک حزبی بود.
وی با ابراز تاسف از نگاه منفی به احزاب و تشکل ها و حتی تشکل های کوچک مردمی در سال های اخیر تاکید کرد: اقدام اخیر در مورد دو حزب اصلاح طلب کشور ریشه در همین اندیشه منفی در مورد احزاب دارد. البته این روزها با سرکوبی که وجود دارد اهمیت احزاب و تشکل ها بیش از سابق احساس می شود.
ایستادگی بر حق تشکیل و حفظ حذب حیاتی از همیشه است
موسوی گفت: ایستادگی بر حق تشکیل و حفظ احزاب در این روزها حیاتی تر از همیشه است. وقتی بحث اجرای بدون تنازل قانون اساسی می شود یکی از اصول صراحت در آزادی تشکل ها و احزاب است؛ چه این احزاب سیاسی باشند و چه صنفی.
موسوی در بخش دیگری از صحبت های خود گفت: تشکل های سیاسی باید از آزادی و حقوق همه دفاع کنند و در صورت امکان در هم ادغام شوند و تشکل های بزرگتری را ایجاد کنند
خرافات امروز در خدمت فساد سازمان یافته سیاسی و اقتصادی است
موسوی در بخش دیگری از صحبت های خود به مسئله خرافات اشاره کرد و گفت: امروز خرافات در خدمت یک فساد سازمان یافته سیاسی و اقتصادی قرار گرفته است. حذف سازمان مدیریت و برنامه ریزی، حساسیت به کلید واژه توسعه، پشت سر انداختن برنامه های پنج ساله توسعه، همه و همه نشان از رسوخ تفکر خرافی است.
اقتصاد صدقه ای اغتشاش عظیمی را در تنظیم رویه های عقلانی ایجاد کرده است
وی تصریح کرد: شیعه واقعی همیشه و هر روز منتظر فرج و ظهور امام زمان (عج) است ولی در عین حال برای هزار سال بعد خود هم برنامه ریزی می کند ولی امروز اقتصاد صدقه ای و اقدامات باری به هر جهت اغتشاش عظیمی را در تنظیم رویه های عقلانی ایجاد کرده است .
به اعتقاد موسوی ، حذف بخش عمده ای از مدیران باتجربه معتقد به برنامه ریزی و مدیریت علمی به خرافه گرایی افراطی مرتبط است.
وی با اشاره به سخنان چند وقت پیش رئیس دولت حاضر و ارتباط آن با خرافه گرایی گفت: بر اساس این نگاه، آمریکا نه برای نفت یا دلائل ژئوپلتیکی یا به دلایل استراتژیک به عراق آمده بلکه آمده است که جلوی ظهور امام زمان علیه السلام را بگیرد. حاکمیت با این طرز فکر در سیاست خارجی چه فاجعه ای می تواند ایجاد کند.آیا توافق های شبه ترکمنچای نمی تواند نتیجه اجتناب ناپذیر چنین طرز فکری باشد؟
موسوی در انتها به نقش حضرت امام(ره) در انقلاب اسلامی و ریشه کن کردن یک رژیم ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی اشاره کرد و گفت: ایشان بیشترین حساسیت را به تسلط تحجر و خرافه داشتند و در دوره ای که فشار غیر عادی برای جلوی از شرکت زنان در انتخابات ایجاد شد، ایشان با صراحت و تندی برخورد کردند و گفتند مگر می توان نیمی از جمعیت کشور را از دخالت در سرنوشت خود محروم کرد.
در ابتدای این دیدار صمیمانه، سیدباقر اسکویی مشاور دبیرکل و رئیس سازمان جوانان و دانشگاهیان حزب اعتماد ملی، شرحی از فعالیتها و اهداف این سازمان ارائه داد و در بخشی از صحبتهای خود گفت: مقاومت ورزی و ایستادگی را ابتدا از آموزه های دینی و اسلامی و سیره ائمه ی معصومین (ع) و سپس با الگو قرار دادن رفتار معنوی و الهی امام (ره) و یاران صدیق و دیرینه ی ایشان همچون جنابعالی و حجت السلام والمسلمین کروبی آموخته و سرلوحه ی خویش قرار داده ایم.
وی در بخشی دیگر از سخنان خود افزود: افق و مسیر ما همان مسیری است که مردان بی ادعا و شیرزنانی گمنام با تقدیم هزاران شهید و صدها جانباز و ایثارگر نهال انقلاب را به درختی تنومند تبدیل نموده اند و ما قرزندان همانانیم، ما فرزندان انقلابیم که امروز نگران کشور و انقلاب و نظام خویش هستیم.
میر حسین موسوی در دیدار با جمعی از اعضای شورای مرکزی سازمان جوانان و دانشگاهیان حزب اعتمادملی به اهمیت احزاب در این برهه زمانی تاکید کرد و همچنین نسبت به نفوذ خرافه گرایی در سطح مدیریت کلان کشور هشدار داد.
شجاعت و افشاگری آقای کروبی سهم بالایی در آگاهی بخشی دارد
به گزارش خبرنگار کلمه، میرحسین موسوی در ابتدای این دیدا از نقش آقای کروبی در این حرکت ملی تشکر کرد و گفت: شجاعت و افشاگری ایشان سهم بالایی در آگاهی مردم و جنبش دارد. امیدواریم که این نقش همچنان با قدرت ادامه داشته باشد. ایستادگی ایشان در تداوم نقش جنبش سبز اهمیت حیاتی دارد.
وی سپس به بررسی نقش احزاب بعد از انقلاب پرداخت و گفت: از اول انقلاب تفکری وجود داشت که با حزب و تشکل مخالف بود . تجربه نامناسب مردم درباره احزاب دوران بعد از مشروطیت این بدبینی را تشدید می کرد.
یکی از ویژگی های شهید بهشتی مخالفت با تک صدایی و تک حزبی بود
وی افزود: در کنار این نگاه بدبینانه اندیشه مثبتی هم بود که در راس آن شهید بهشتی قرار داشت. ایشان معتقد به فعالیت های حزبی و تشکیلاتی بودند و در این زمینه نیز بسیار تلاش کردند . از آن فعالیت ها نتایج درخشانی گرفته شد و یکی از ویژگی های ایشان مخالفتشان با تک صدایی و رژیم تک حزبی بود.
وی با ابراز تاسف از نگاه منفی به احزاب و تشکل ها و حتی تشکل های کوچک مردمی در سال های اخیر تاکید کرد: اقدام اخیر در مورد دو حزب اصلاح طلب کشور ریشه در همین اندیشه منفی در مورد احزاب دارد. البته این روزها با سرکوبی که وجود دارد اهمیت احزاب و تشکل ها بیش از سابق احساس می شود.
ایستادگی بر حق تشکیل و حفظ حذب حیاتی از همیشه است
موسوی گفت: ایستادگی بر حق تشکیل و حفظ احزاب در این روزها حیاتی تر از همیشه است. وقتی بحث اجرای بدون تنازل قانون اساسی می شود یکی از اصول صراحت در آزادی تشکل ها و احزاب است؛ چه این احزاب سیاسی باشند و چه صنفی.
موسوی در بخش دیگری از صحبت های خود گفت: تشکل های سیاسی باید از آزادی و حقوق همه دفاع کنند و در صورت امکان در هم ادغام شوند و تشکل های بزرگتری را ایجاد کنند
خرافات امروز در خدمت فساد سازمان یافته سیاسی و اقتصادی است
موسوی در بخش دیگری از صحبت های خود به مسئله خرافات اشاره کرد و گفت: امروز خرافات در خدمت یک فساد سازمان یافته سیاسی و اقتصادی قرار گرفته است. حذف سازمان مدیریت و برنامه ریزی، حساسیت به کلید واژه توسعه، پشت سر انداختن برنامه های پنج ساله توسعه، همه و همه نشان از رسوخ تفکر خرافی است.
اقتصاد صدقه ای اغتشاش عظیمی را در تنظیم رویه های عقلانی ایجاد کرده است
وی تصریح کرد: شیعه واقعی همیشه و هر روز منتظر فرج و ظهور امام زمان (عج) است ولی در عین حال برای هزار سال بعد خود هم برنامه ریزی می کند ولی امروز اقتصاد صدقه ای و اقدامات باری به هر جهت اغتشاش عظیمی را در تنظیم رویه های عقلانی ایجاد کرده است .
به اعتقاد موسوی ، حذف بخش عمده ای از مدیران باتجربه معتقد به برنامه ریزی و مدیریت علمی به خرافه گرایی افراطی مرتبط است.
وی با اشاره به سخنان چند وقت پیش رئیس دولت حاضر و ارتباط آن با خرافه گرایی گفت: بر اساس این نگاه، آمریکا نه برای نفت یا دلائل ژئوپلتیکی یا به دلایل استراتژیک به عراق آمده بلکه آمده است که جلوی ظهور امام زمان علیه السلام را بگیرد. حاکمیت با این طرز فکر در سیاست خارجی چه فاجعه ای می تواند ایجاد کند.آیا توافق های شبه ترکمنچای نمی تواند نتیجه اجتناب ناپذیر چنین طرز فکری باشد؟
موسوی در انتها به نقش حضرت امام(ره) در انقلاب اسلامی و ریشه کن کردن یک رژیم ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی اشاره کرد و گفت: ایشان بیشترین حساسیت را به تسلط تحجر و خرافه داشتند و در دوره ای که فشار غیر عادی برای جلوی از شرکت زنان در انتخابات ایجاد شد، ایشان با صراحت و تندی برخورد کردند و گفتند مگر می توان نیمی از جمعیت کشور را از دخالت در سرنوشت خود محروم کرد.
در ابتدای این دیدار صمیمانه، سیدباقر اسکویی مشاور دبیرکل و رئیس سازمان جوانان و دانشگاهیان حزب اعتماد ملی، شرحی از فعالیتها و اهداف این سازمان ارائه داد و در بخشی از صحبتهای خود گفت: مقاومت ورزی و ایستادگی را ابتدا از آموزه های دینی و اسلامی و سیره ائمه ی معصومین (ع) و سپس با الگو قرار دادن رفتار معنوی و الهی امام (ره) و یاران صدیق و دیرینه ی ایشان همچون جنابعالی و حجت السلام والمسلمین کروبی آموخته و سرلوحه ی خویش قرار داده ایم.
وی در بخشی دیگر از سخنان خود افزود: افق و مسیر ما همان مسیری است که مردان بی ادعا و شیرزنانی گمنام با تقدیم هزاران شهید و صدها جانباز و ایثارگر نهال انقلاب را به درختی تنومند تبدیل نموده اند و ما قرزندان همانانیم، ما فرزندان انقلابیم که امروز نگران کشور و انقلاب و نظام خویش هستیم.
۱۳۸۹ خرداد ۲, یکشنبه
به مردم بازگردید آنگاه صبح امید فرا خواهد رسید یکشنبه, ۲م خرداد, ۱۳۸۹
آنچه ملت ما امروز می خواهد همان سرمایه ای است که توانست معجزه آزاد سازی خرمشهر را بیافریند . معجزه ای آنچنان بزرگ که امام (ره) فرمودند «خرمشهر را خدا آزاد کرد».این همان تفسیر از آیه «ما رمیت اذ رمیت» است . وقتی مردمی در راه اهداف بلند خدایی، خود را فانی دیدند این دست خداست که فجر پیروزی را می آفریند و با این نگاه است که ما می توانیم سوال کنیم که آیا صبح نزدیک نیست؟/جنبش سبز می گوید راه حل برگشت به سوی مردم است. راه حل در جلب حمایت مردم است و اینکار جز از طریق به رسمیت شناختن حق مردم برای حاکمیت بر سرنوشت خود ممکن نیست. فصل سوم قانون اساسی را بدون کوچکترین تغییری اجرا کنید . خواهید دید که دوباره دورنمای صبح امید پیدا خواهد شد
جمعی از خانواده های سرداران شهید دفاع مقدس و ایثارگران ۸ سال دفاع مقدس با مهندس موسوی و دکتر زهرا رهنورد دیدار و گفت و گو کردند.
به گزارش خبرنگار کلمه در این دیدار که در آستانه سالروز آزادی خرمشهر انجام شد، نخست وزیر دوران دفاع مقدس گفت: آنچه ملت ما امروز می خواهد همان سرمایه ای است که توانست معجزه آزاد سازی خرمشهر را بیافریند.
خاطراتی روشن از ایستادگی یک ملت
موسوی در این دیدار ضمن تشکر از خانواده های شهدا ، گفت: “خانواده شهدا شاهد یک دوره از ایستادگی یکپارچه ملت ما در مقابل هجمه های خارجی بودند.خانواده های شهدا و در کنار آنها ملت ما به خوبی به یاد دارند که آنچه باعث شد در دفاع مقدس یک وجب از خاک کشور را علیرغم قدرت دشمن و همکاری قدرت های بزرگ و قدرت های منطقه از دست ندهیم ، نه اسلحه بود و نه پول بلکه آنچه باعث پیروزی شد گفتمانی بود که همه ملت را در پشت سر جبهه های رزمندگان قرار می داد. همه ما خاطراتی روشن از ایستادگی ملت داریم.”
ذهنیت خرافی دولتهای فاسد عامل بسیاری از شکستها
موسوی با اشاره به تاریخ جنگ های ایران در طول دویست سال گذشته گفت:” به دلیل جنگ های دویست سال گذشته ترسی میان مردم از دشمنان خارجی لانه کرده بود. در این دویست سال مناطق بسیاری از کشور ما جدا شد. اگر تاریخ دویست ساله منطقه را مطالعه کنیم ، پی خواهیم برد که ذهنیت خرافی و فاسد دولت ها تا چه اندازه در این جنایات و شکست ها دخیل بودند . آخرین آن از دست دادن بخش هایی از خاک کشورمان توسط پهلوی دوم بود.”
موسوی گفت: “علیرغم کمک نظامی کشورهای منطقه به رژیم صدام و حمایت صریح آمریکا و شوروی از وی، ملت از این آزمایش بزرگ پیروز بیرون آمد و کمترین اثر این مقاومت هشت ساله رخت بربستن ترس ازکشته شدن و شهادت در راه حق و ارزش های پایه ای بود. ”
آزادی و عدالت را باید با ایستادگی و صبر به دست آورد
وی به فیلم ها و مستند های ساخته شده در دوران دفاع مقدس اشاره کرد و گفت:”اگر به این تصاویر نگاه کنید تنها چیزی که در چشمان رزمندگان ، پدران ، مادران و آحاد ملت نخواهید دید ترس است و حذف این ترس بزرگترین عامل حفظ امنیت ملی ما در مقابل دشمنان خارجی بوده است.
وی افزود: “روحیه ایثار تنها سرمایه ای است که اکنون ملت ما هم در مقابل خطر هجوم خارجی و هم هجوم فساد و خودرایی و استبداد دارد. ایثار از دستاوردهای دفاع مقدس است. ”
موسوی تصریح کرد: “آزادی و عدالت به صورت خود بخودی در اختیار مردم قرار نمی گیرد . نه آزادی و نه عدالت در حوزه عمومی داده شدنی نیست بلکه آزادی و عدالت را باید با فداکاری و ایستادگی و تدبیر به دست آورد و از آن حراست کرد. آزادی و عدالت با ایثار در سطح وسیع بدست می آید . برای نسل جوان ما مهم است ایرانی را که با چنگ زدن به فضیلت هایی همچون ایثار به دست اورده ، حفظ کند. با ایثار بود که خونین شهر دوباره خرمشهر شد.”
به گفته نخست وزیر امام (ره) ،” آنچه ملت ما امروز می خواهد همان سرمایه ای است که توانست معجزه آزاد سازی خرمشهر را بیافریند . معجزه ای آنچنان بزرگ که امام (ره) فرمودند «خرمشهر را خدا آزاد کرد».این همان تفسیر از آیه «ما رمیت اذ رمیت» است . وقتی مردمی در راه اهداف بلند خدایی، خود را فانی دیدند این دست خداست که فجر پیروزی را می آفریند و با این نگاه است که ما می توانیم سوال کنیم که آیا صبح نزدیک نیست؟”
امتحانی بزرگ پیش روی ملت ما
موسوی افرود: “این روزها به دلیل رخنه فساد ، دروغ و بی تدبیری، ملت ما در مقابل امتحان های بزرگی قرار گرفته است.سقوط تولید ناخالص داخلی به نیم درصد در سال گذشته مانند از سر گذراندن یک حمله بزرگ از سوی دشمنان خارجی است. فشار این سقوط بر تولید گران است و فقر و بیکاری و بیچارگی سنگینی را به دنبال دارد، فشار به کارگران، معلمان ، کارمندان و روستائیان بیشتر است.”
بازگشت یه مردم؛ این تنها راه حل است
وی با اشاره به راه حل جنبش سبز در این زمینه گفت:” جنبش سبز می گوید راه حل برگشت به سوی مردم است. راه حل در جلب حمایت مردم است و اینکار جز از طریق به رسمیت شناختن حق مردم برای حاکمیت بر سرنوشت خود ممکن نیست. فصل سوم قانون اساسی را بدون کوچکترین تغییری اجرا کنید . خواهید دید که دوباره دورنمای صبح امید پیدا خواهد شد.”
وی خطاب به مسئولان گفت :”شما نمی توانید مسائل داخلی و خارجی را با بستن روزنامه هاو پر کردن زندان ها مهار کنید. احترام به ملت و احترام به کرامت ذاتی انسان ها خشت اول همه اصلاحات است. اینکه عده ای با چوب و چماق در زندان و بیرون زندان بر سر مردم بزنند همان سیاست های قاجاری ها است .”
تحریم ها ناشی از بی تدبیری است اما با آن مخالفیم
در این صف کشی بدون کوچکترین تزلزل در کنار ملتیم
موسوی گفت:” این روزها بحث تحریم علیه ملت ما شنیده شده است. ما گرچه وضعیت بوجود آمده را ناشی از سو تدبیر و ماجراجویی در سیاست خارجی کشور می دانیم ولی نمی توانیم با این تحریم که روی زندگی مردم اثر خواهد گذاشت موافق باشیم و در این صف کشی علیرغم آنکه وضعیت دشواری داریم، صف ما بدون کوچکترین تنازلی در مطالباتمان ، در کنار ملتمان است.
موسوی ماه خرداد را ماه بیداری و مقاومت توصیف کرد و با یادآوری زنجیره سبزی که سال گذشته از میدان تجریش تا میدان راه آهن کشیده شده بود ،گفت: “آن زنجیره ،زنجیره صلح و دوستی بود و کمترین بهره ای که ما از آن رویداد باید داشته باشیم این است که چهره دوزخی فشارها ، محدودیت ها و سرکوب ها نباید آن سرمایه عظیم اجتماعی را مورد تهدید قرار دهد. جنبش سبز باید همواره به دنبال نهضتی اخلاقی ، مردم دوست ، صلح طلب و دوستدار همه ملت باشد.”
وی افزود:” جنبش سبز آحاد ملت و شهروندان را به خودی و غیر خودی تقسیم نمی کند و رشد فضیلت ها وتحقق مطالبات مبتنی بر عدالت و آزادی را یک وحدت فراگیر ملی می داند.”
موسوی به روزهای دوم خرداد ، ۱۴ و ۱۵ خرداد و ۲۲ و ۲۵ و ۳۰خرداد اشاره کرد و گفت ماه خرداد ماه حوادث بزرگ و سرنوشت ساز است و ماه آگاهی است و جا دارد که از مناسبت های این ماه برای گسترش آگاهی ها در مورد سرنوشت کشور و روندهای موجه و سیاسی بهره گرفته شود.
نگاه خرافی برنامه ریزی در کشور را تعطیل کرده است
وی با اشاره به رواج خرافه پرستی در جامعه در سالهای اخیرافزود: در حال حاضر با نگاهی خرافی مواجه هستیم که برنامه ریزی را در کشور تعطیل کرده است. چشم انداز بیست ساله و برنامه های پنج ساله به بن بست رسیده اند و با تصور واهی که امروز و یا فردا فرجی رخ خواهد داد. ما همه دعای فرج می خوانیم ولی موظف هستیم برای آینده مان برنامه ریزی کنیم. در روایات ما تمام کسانیکه برای روز فرج در انتظار هستند وقت تعیین می کنند مورد طعن و لعن و تکذیب قرار گرفته اند.نتیجه تصور آنکه آمریکا امده است در عراق تا جلوی ظهور امام زمان(ع) را بگیرد در نهایت همین وادادگی و قراردادهای ترکمنچای است که باید از آن بترسیم.
ما به جایی نمی رسیم مگر اینکه از حق دفاع کنیم
ملت ما اسلام امام علی(ع) را می شناسند وبه آن علاقه دارند
نخست وزیر دوران دفاع در واکنش به سخنان اخیر دادستان تهران که نسبت به صدور بیانیه توسط وی موضع گیری کرده بود تاکید کرد :ما به جایی نمی رسیم مگر اینکه از ابتدا از حق دفاع کنیم حتی وقتی با دشمنانمان مواجه می شویم. مثال شهادت حضرت امیرالمومنین مثلی است که همه می دانند . ایشان پس از ضربه خوردن نگران ابن ملجم بود که شیر به او می رسد یا نه ، جایش در زندان مناسب است یا نه ؟ و اینکه مبادا به او صدمه بزنند.
ما اسلامی را که زندانیان را کتک بزند و اعتراف گیری داشته باشد نمی شناسیم
میرحسین موسوی ادامه داد : ما به این اسلام علاقه داریم . ملت ما هم این اسلام را می شناسد . آیا وضعیتی که در دادگاه های ماست چنین وضعیتی است؟ بدون شک نه. این دور شدن از اسلام است. ما اسلامی را نمی شناسیم که زندانیان را کتک بزند و برنامه اعتراف گیری داشته باشد.
اگر ماموریت فردی تمام شود به او ابلاغ می کنند نه اینکه وسط خیابان او را با خود به پادگان ببرند
احمد یزدانفر بر سر چیزی که اعتقاد داشت می ایستاد
با دستگیری یزدانفر خودرا در معرض آسب پذیری بزرگی قرار داده اند
موسوی در ادامه در پاسخ به این سئوال که شایعات برکناری سرتیم محافظان شما – حاج احمد یزدانفر – تا چه حد صحت دارد نیز گفت: اگر ماموریت کسی تمام می شود به او ابلاغ می کنند نه اینکه او را در وسط خیابان درحالی که به نمازمی رفته بگیرند و با خود به پادگان ببرند. آقای یزدانفر از سال ۶۰ درتیم حفاظت بوده اند . ایشان از برادرهای قدیمیه بسیار خوب سپاه بودند و به وظایف خودشان عمل می کردند. برادر دو شهید هم هستند و بسیار مومن و معتقد و فداکار در وظایف خود عمل می کردند.
وی ادامه داد: در طول این سی سال موقعیت هایی پیش آمد که ایشان می توانستند به موقعیت های بالای مالی و پستی دست پیدا کنند اما نرفتند و قبول نکردند. ایشان بر سر چیزی که به آن اعتقاد داشت می ایستاد.
موسوی تاکید کرد : اینها با دستگیری آقای یزدانفر خودشان را در معرض آسب پذیری بزرگی قرار داده اند و من نمی دانم این پروژه به کجا ختم خواهد شد.
جمعی از خانواده های سرداران شهید دفاع مقدس و ایثارگران ۸ سال دفاع مقدس با مهندس موسوی و دکتر زهرا رهنورد دیدار و گفت و گو کردند.
به گزارش خبرنگار کلمه در این دیدار که در آستانه سالروز آزادی خرمشهر انجام شد، نخست وزیر دوران دفاع مقدس گفت: آنچه ملت ما امروز می خواهد همان سرمایه ای است که توانست معجزه آزاد سازی خرمشهر را بیافریند.
خاطراتی روشن از ایستادگی یک ملت
موسوی در این دیدار ضمن تشکر از خانواده های شهدا ، گفت: “خانواده شهدا شاهد یک دوره از ایستادگی یکپارچه ملت ما در مقابل هجمه های خارجی بودند.خانواده های شهدا و در کنار آنها ملت ما به خوبی به یاد دارند که آنچه باعث شد در دفاع مقدس یک وجب از خاک کشور را علیرغم قدرت دشمن و همکاری قدرت های بزرگ و قدرت های منطقه از دست ندهیم ، نه اسلحه بود و نه پول بلکه آنچه باعث پیروزی شد گفتمانی بود که همه ملت را در پشت سر جبهه های رزمندگان قرار می داد. همه ما خاطراتی روشن از ایستادگی ملت داریم.”
ذهنیت خرافی دولتهای فاسد عامل بسیاری از شکستها
موسوی با اشاره به تاریخ جنگ های ایران در طول دویست سال گذشته گفت:” به دلیل جنگ های دویست سال گذشته ترسی میان مردم از دشمنان خارجی لانه کرده بود. در این دویست سال مناطق بسیاری از کشور ما جدا شد. اگر تاریخ دویست ساله منطقه را مطالعه کنیم ، پی خواهیم برد که ذهنیت خرافی و فاسد دولت ها تا چه اندازه در این جنایات و شکست ها دخیل بودند . آخرین آن از دست دادن بخش هایی از خاک کشورمان توسط پهلوی دوم بود.”
موسوی گفت: “علیرغم کمک نظامی کشورهای منطقه به رژیم صدام و حمایت صریح آمریکا و شوروی از وی، ملت از این آزمایش بزرگ پیروز بیرون آمد و کمترین اثر این مقاومت هشت ساله رخت بربستن ترس ازکشته شدن و شهادت در راه حق و ارزش های پایه ای بود. ”
آزادی و عدالت را باید با ایستادگی و صبر به دست آورد
وی به فیلم ها و مستند های ساخته شده در دوران دفاع مقدس اشاره کرد و گفت:”اگر به این تصاویر نگاه کنید تنها چیزی که در چشمان رزمندگان ، پدران ، مادران و آحاد ملت نخواهید دید ترس است و حذف این ترس بزرگترین عامل حفظ امنیت ملی ما در مقابل دشمنان خارجی بوده است.
وی افزود: “روحیه ایثار تنها سرمایه ای است که اکنون ملت ما هم در مقابل خطر هجوم خارجی و هم هجوم فساد و خودرایی و استبداد دارد. ایثار از دستاوردهای دفاع مقدس است. ”
موسوی تصریح کرد: “آزادی و عدالت به صورت خود بخودی در اختیار مردم قرار نمی گیرد . نه آزادی و نه عدالت در حوزه عمومی داده شدنی نیست بلکه آزادی و عدالت را باید با فداکاری و ایستادگی و تدبیر به دست آورد و از آن حراست کرد. آزادی و عدالت با ایثار در سطح وسیع بدست می آید . برای نسل جوان ما مهم است ایرانی را که با چنگ زدن به فضیلت هایی همچون ایثار به دست اورده ، حفظ کند. با ایثار بود که خونین شهر دوباره خرمشهر شد.”
به گفته نخست وزیر امام (ره) ،” آنچه ملت ما امروز می خواهد همان سرمایه ای است که توانست معجزه آزاد سازی خرمشهر را بیافریند . معجزه ای آنچنان بزرگ که امام (ره) فرمودند «خرمشهر را خدا آزاد کرد».این همان تفسیر از آیه «ما رمیت اذ رمیت» است . وقتی مردمی در راه اهداف بلند خدایی، خود را فانی دیدند این دست خداست که فجر پیروزی را می آفریند و با این نگاه است که ما می توانیم سوال کنیم که آیا صبح نزدیک نیست؟”
امتحانی بزرگ پیش روی ملت ما
موسوی افرود: “این روزها به دلیل رخنه فساد ، دروغ و بی تدبیری، ملت ما در مقابل امتحان های بزرگی قرار گرفته است.سقوط تولید ناخالص داخلی به نیم درصد در سال گذشته مانند از سر گذراندن یک حمله بزرگ از سوی دشمنان خارجی است. فشار این سقوط بر تولید گران است و فقر و بیکاری و بیچارگی سنگینی را به دنبال دارد، فشار به کارگران، معلمان ، کارمندان و روستائیان بیشتر است.”
بازگشت یه مردم؛ این تنها راه حل است
وی با اشاره به راه حل جنبش سبز در این زمینه گفت:” جنبش سبز می گوید راه حل برگشت به سوی مردم است. راه حل در جلب حمایت مردم است و اینکار جز از طریق به رسمیت شناختن حق مردم برای حاکمیت بر سرنوشت خود ممکن نیست. فصل سوم قانون اساسی را بدون کوچکترین تغییری اجرا کنید . خواهید دید که دوباره دورنمای صبح امید پیدا خواهد شد.”
وی خطاب به مسئولان گفت :”شما نمی توانید مسائل داخلی و خارجی را با بستن روزنامه هاو پر کردن زندان ها مهار کنید. احترام به ملت و احترام به کرامت ذاتی انسان ها خشت اول همه اصلاحات است. اینکه عده ای با چوب و چماق در زندان و بیرون زندان بر سر مردم بزنند همان سیاست های قاجاری ها است .”
تحریم ها ناشی از بی تدبیری است اما با آن مخالفیم
در این صف کشی بدون کوچکترین تزلزل در کنار ملتیم
موسوی گفت:” این روزها بحث تحریم علیه ملت ما شنیده شده است. ما گرچه وضعیت بوجود آمده را ناشی از سو تدبیر و ماجراجویی در سیاست خارجی کشور می دانیم ولی نمی توانیم با این تحریم که روی زندگی مردم اثر خواهد گذاشت موافق باشیم و در این صف کشی علیرغم آنکه وضعیت دشواری داریم، صف ما بدون کوچکترین تنازلی در مطالباتمان ، در کنار ملتمان است.
موسوی ماه خرداد را ماه بیداری و مقاومت توصیف کرد و با یادآوری زنجیره سبزی که سال گذشته از میدان تجریش تا میدان راه آهن کشیده شده بود ،گفت: “آن زنجیره ،زنجیره صلح و دوستی بود و کمترین بهره ای که ما از آن رویداد باید داشته باشیم این است که چهره دوزخی فشارها ، محدودیت ها و سرکوب ها نباید آن سرمایه عظیم اجتماعی را مورد تهدید قرار دهد. جنبش سبز باید همواره به دنبال نهضتی اخلاقی ، مردم دوست ، صلح طلب و دوستدار همه ملت باشد.”
وی افزود:” جنبش سبز آحاد ملت و شهروندان را به خودی و غیر خودی تقسیم نمی کند و رشد فضیلت ها وتحقق مطالبات مبتنی بر عدالت و آزادی را یک وحدت فراگیر ملی می داند.”
موسوی به روزهای دوم خرداد ، ۱۴ و ۱۵ خرداد و ۲۲ و ۲۵ و ۳۰خرداد اشاره کرد و گفت ماه خرداد ماه حوادث بزرگ و سرنوشت ساز است و ماه آگاهی است و جا دارد که از مناسبت های این ماه برای گسترش آگاهی ها در مورد سرنوشت کشور و روندهای موجه و سیاسی بهره گرفته شود.
نگاه خرافی برنامه ریزی در کشور را تعطیل کرده است
وی با اشاره به رواج خرافه پرستی در جامعه در سالهای اخیرافزود: در حال حاضر با نگاهی خرافی مواجه هستیم که برنامه ریزی را در کشور تعطیل کرده است. چشم انداز بیست ساله و برنامه های پنج ساله به بن بست رسیده اند و با تصور واهی که امروز و یا فردا فرجی رخ خواهد داد. ما همه دعای فرج می خوانیم ولی موظف هستیم برای آینده مان برنامه ریزی کنیم. در روایات ما تمام کسانیکه برای روز فرج در انتظار هستند وقت تعیین می کنند مورد طعن و لعن و تکذیب قرار گرفته اند.نتیجه تصور آنکه آمریکا امده است در عراق تا جلوی ظهور امام زمان(ع) را بگیرد در نهایت همین وادادگی و قراردادهای ترکمنچای است که باید از آن بترسیم.
ما به جایی نمی رسیم مگر اینکه از حق دفاع کنیم
ملت ما اسلام امام علی(ع) را می شناسند وبه آن علاقه دارند
نخست وزیر دوران دفاع در واکنش به سخنان اخیر دادستان تهران که نسبت به صدور بیانیه توسط وی موضع گیری کرده بود تاکید کرد :ما به جایی نمی رسیم مگر اینکه از ابتدا از حق دفاع کنیم حتی وقتی با دشمنانمان مواجه می شویم. مثال شهادت حضرت امیرالمومنین مثلی است که همه می دانند . ایشان پس از ضربه خوردن نگران ابن ملجم بود که شیر به او می رسد یا نه ، جایش در زندان مناسب است یا نه ؟ و اینکه مبادا به او صدمه بزنند.
ما اسلامی را که زندانیان را کتک بزند و اعتراف گیری داشته باشد نمی شناسیم
میرحسین موسوی ادامه داد : ما به این اسلام علاقه داریم . ملت ما هم این اسلام را می شناسد . آیا وضعیتی که در دادگاه های ماست چنین وضعیتی است؟ بدون شک نه. این دور شدن از اسلام است. ما اسلامی را نمی شناسیم که زندانیان را کتک بزند و برنامه اعتراف گیری داشته باشد.
اگر ماموریت فردی تمام شود به او ابلاغ می کنند نه اینکه وسط خیابان او را با خود به پادگان ببرند
احمد یزدانفر بر سر چیزی که اعتقاد داشت می ایستاد
با دستگیری یزدانفر خودرا در معرض آسب پذیری بزرگی قرار داده اند
موسوی در ادامه در پاسخ به این سئوال که شایعات برکناری سرتیم محافظان شما – حاج احمد یزدانفر – تا چه حد صحت دارد نیز گفت: اگر ماموریت کسی تمام می شود به او ابلاغ می کنند نه اینکه او را در وسط خیابان درحالی که به نمازمی رفته بگیرند و با خود به پادگان ببرند. آقای یزدانفر از سال ۶۰ درتیم حفاظت بوده اند . ایشان از برادرهای قدیمیه بسیار خوب سپاه بودند و به وظایف خودشان عمل می کردند. برادر دو شهید هم هستند و بسیار مومن و معتقد و فداکار در وظایف خود عمل می کردند.
وی ادامه داد: در طول این سی سال موقعیت هایی پیش آمد که ایشان می توانستند به موقعیت های بالای مالی و پستی دست پیدا کنند اما نرفتند و قبول نکردند. ایشان بر سر چیزی که به آن اعتقاد داشت می ایستاد.
موسوی تاکید کرد : اینها با دستگیری آقای یزدانفر خودشان را در معرض آسب پذیری بزرگی قرار داده اند و من نمی دانم این پروژه به کجا ختم خواهد شد.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه
ایا اعضای منتخب جنبش را دستگیر میکنند؟
ایا اعضای منتخب جنبش را دستگیر میکنند؟
من دعا میکنم که اینکار را بکنند.با دستگیری میر حسین موسوی مهدی کروبی شتاب جنبش بیشتر شده و موجب رشد افقی جنبش خواهد شد اگر چه با نگاهی به یک سال گذشته میبینیم که حکومت تقریبا"هر 2یا3ماه حلقه محاصره را تنگ تر کرده ومنتظر واکنش جامعه مانده باید ببینیم اینبار چه میکند.
.. من دعا میکنم
من دعا میکنم که اینکار را بکنند.با دستگیری میر حسین موسوی مهدی کروبی شتاب جنبش بیشتر شده و موجب رشد افقی جنبش خواهد شد اگر چه با نگاهی به یک سال گذشته میبینیم که حکومت تقریبا"هر 2یا3ماه حلقه محاصره را تنگ تر کرده ومنتظر واکنش جامعه مانده باید ببینیم اینبار چه میکند.
.. من دعا میکنم
۱۳۸۹ اردیبهشت ۹, پنجشنبه
متن پیام ویدیویی میر حسین موسوی به مناسبت روز معلم و کارگر
با سلام به همه کارگران و معلمان کشور
من روز معلم و روزکارگر را به شما عزیزان تبریک می گویم . در آستانه این دو روز بسیار مهم هستیم و قشر کارگر و قشر معلم فعالیتهاشون و جهتگیریهاشون جزو مهمترین مولفه های اقتدار ملی ما هستند. آنها تولید کنندگان ثروت و تولیدکنندگان علم و فضیلت و اخلاق در کشور هستند و بدون فعالیت آنها امکان نیل به ارزشهای بنیادی در یک نظام نیست و بعد از به وجود آمدن دولت ملتها نقش این قشر اهمیت فراوانی در همه کشورها پیدا کرده و برای همین بسیار مهم است توجه به سرنوشت و جهت گیری و مشکلات و مسائل آنها و برای همین همه کشورها سعی می کنند به یرسرنوشت این دو قشر اهمیت ویژه ای بدهند . خود روز گارگر که در سراسر دنیا و کشور ما برگزار می شود نشانه توجه هست به نیروی کار از اول انقلاب هم رسم بر این شد که اهمیت داده بشه و همینطور روز معلم که ارزشش از روز کارگر کمتر نیست و بنده می خوام دراین پیام مختصر خطاب به شما یک مسائلی که مشترک است برای این سرنوشت این دوقشر و برای همه مردم ما خدمتتان عرض بکنم.
بحران در کشور
حقیقت این است که ما در شرایطی داریم در امسال داریم نزدیک می شویم کهشور دارای بحران و مشکلات افتصادی و سیاسی و اجتماعی وسیعی هست و تک تک این بحرانها در سرنوشت و گزران زندگی این دوقشر منعکس شده و اثرات زیادی دارد. خوب ما وضعیت اقتصادی کشور رو می بینیم. تورم، پایین اومدن نرخ سرمایه گذاریها، فساد، رواج دروغ و سوء مدیریت و حقوق معوقه کارگران و بیکاری روزافزون آنها، تعطیلی روزافزون کارخانه ها یا با ظرفیت پایین کار کردن کارخانه ها در حالی که بازارهای ملی ما پر از کالاهای خارجی شده و در حقیقت ما تمام بازار داخلی خودمان را به بیگانه واگذار کردیم و همه می دانیم که این مساله تا چه اندازه در سرنوشت ملت ما، استقلال و آزادی ما و همچنین در سرنوشت کارگران ما اثر می گذارد. از سوی دیگر ما محدود کردن رسانه ها را داریم. محدود کردن دهانها و بستن دهانها را داریم. پر کردن زندانها را داریم.و محدود کردن تشکلهای صنفی و سیاسی را داریم که اونهم در سرنوشت کارگران ومعلمان ما اثر می گذارد. و به همین علت روشن است که امسال کارگران و معلمان پی ببرند گرچه می دانم که می دانند که مسائل و مشکلاتی را که در زندگی روزمره خودشان لمس و درک می کنند با مسائل عمده کشور در ارتباط است و این ارتباط گسترده و سنگین است.
معلمان و کارگران خواستار توسعه کشور هستند
خواست یک کارگر و یک معلم اگر با زبان حال ادعا بشود و گفته بشود و خواست طبیعی این دوقشر خواستهای بسیار اساسی و بنیادی برای کل کشور ماست. آنها می خواهند کشور توسعه پیدا کند. عدم توسعه کشور دودش به چشم همه ملت می رود. از اون جمله به چشم کارگران چه در بخش صنعتی و چه خدماتی و روستایی یا هر جای دیگر و همینطور معلمان ما.
آنها آزادی می خواهند چرا که آزادی باعث می شود آنها تشکلهای صنفی و سیاسی خودشان را تشکیل بدهند و فعالیت سیاسی کنند و راهی برای گشایش امور خود و ملت جدا کنند. آنها دنبال عدالت هستند چه عدالت در سطح معیشی و افتصدای و چه در سطح توزیع منزلت های اجتماعی. باعث می شود آنها بهتر بتوانند خدمت کنند و ثروت ایجاد کنند و بهتر می توانند از اقتصاد کشور با فعالیت خودشون در صنعت کشور و بازار از استثلال کشور دفاع بکنند. و همچنین در توزیع منزلت آنها موقعیتی پیدا می کنند که از ایده های مترقی و پیشروانه در سطح کشور دفاع کنند.
منزلت بالای اجتماعی معلمان
اول انقلاب با این ایده شروع شد. یادمان باشد که در مجلس اول اکثر نمایندگان معلم بودند. شهید رجایی و شهید باهنر و شهید مطهری معلم بودند. شریعتی را معلم می دانستیم و معلم هم هست. معلمی به گونه ای بود که باعث می شد فرد مورد اعتماد ملت قرار بگیره. اضافه کنم که اگر این منزلت از نظر سیاسی تنزل پیدا کرده از نظر ملت تنزل پیدا نکرده. وقتی ما به گروههای مرجع رجوع کنیم می بینیم که ما معلمان و کارگران هنوز در رده های بالای گروه های مرجع قرار می گیرند و هنوز مورد اعتماد ملت هستند ولی در کشور اتفاقی افتاده که این منزلت آنچنان که اول انقلاب بود نیست. این منزلتی که اول انقلاب بود اجازه می داد که معلمان فضای نورانی و عمیقی را در ملت در کشور ایجاد کرده و یک نسل سرافراز را تربیت کنند و خودشون و کارگران در جبهه ها فراوان بودند. ما برعکسشو الان می بینیم الان برخی از معلمان و کارگران امروز در زندان هستند و الات در آستانه این دوروز خیلی تلخه که ما بخواهیم در این مورد صحبت بکنیم.
همه مخالف فسادند
طبیعی است که اگر دقت بکنیم در مورد همین آزادی عدالت توسعه و یا پیشرفت کشور یا سایر قشرها. همه بشدت مخالف فساد هستند. آنها می دانند که وقتی بحث درآمدهای عظیم نفتی میشه و صدها میلیارد که قرار بود سر سفره مردم آورده بشه آورده نمیشه و در عوضش خبرهای دایر بر فساد و ناپختگی و نارسایی در امور اقتصادی کشور می شنوند و می دانند که این به ضرر آنها و منافع آنهاست. به صرر منافع ملی و به ضرر امنیت ملی و آیته کشور ماست. بطور طبیعی بصورت آگاهانه و به صورت زبان حال به نفع معلمان و کارگران هست که ما سیاسیتهای خارجی متعادلی داشته باشیم آنقدر ماجراآفرینی نکنیم اینقدر بی برنامه پیش نریم اینقدر با بالا پایین رفتن منافع ملی خودمون را به خطر نندازیم.
با اسلحه نمی توان امنیت را حفظ کرد
بلافاصله این اقدامات خلاف تدبیر تاثیر خودش رو روی سفره مردم نشون میده. عظمت یک کشور در دلبستگی و دلگرمی مردم نسبت به آینده خودشان هست. نگاه و امیدواری که نسبت به آینده دارند. صرفا با اسلحه و نیروی نظامی امنیت یک کشور را نمی شود خفظ کرد. ما در زمان دفاع مقدس نه ارتش داشتیم و نه سپاه. اینها به مرور به وجود آمدند. ارتش که در واقع اول انقلاب از بین رفت و دوباره شکل داده شد. خود سپاه و بسیج هم بعدا شکل گرفت. آن چیزی که باعث مقاومت ما در آن جنگ هشت ساله شد که یک سانتیمتر کشور خودمون را تسلیم دشمن نکردیم یفینا به دلیل اسلحه های زیاد ما نبود. دشمن ما اسلحه بیشتری داشت و بیشتر هم کمک در اختیار داشت و تمام خدمات ابزاری دنیا در اختیارش بود، ولی ملت ما از جمله این قشر کارگر و معلم تونست مقاومت بکند. این به دلیل دلگرمی مردم نسبت به آتیه نظام بود. ولی وقتی این اعتماد خدشه دار بشود و وقتی بحث فساد پیش بیاید که پیگیری هم نشود و کشیده بشود در مجلس هم برده بشود و هیچ خبری هم نشود و ناگهان بحثش هم فروکش کند و همچنین از اینجا و اونجا این مسائل شایع بشود طبیعی است که این باور و این دلگرمی را نسبت به نظام از دست بدیم.
مسایل معلمان و کارگران
شما عزیزان و شما کارگران ومعلمان بدانید که مسائل شما مسائل همه ملت ماست و جدا نیست. شما اگر شوراهای مستقل صنفی دارید و هر حرکتی که می کنند با محدودیت و دستگیری ها روبرو می شوید و در فعالیت خودتان دچار مشکل هستید و سر کلاس که می روید با خوف و رجا می روید، چون نمی دانید که آیا می تونید حرف حق رو بزنید و در مقابل دانشجویان و دانش آموزان از حق دفاع بکنید با سینه برآمده و سری افراشته از حق دفاع کنید و از سفیدی سفید و سیاهی سیاه شهادت بدهید و کوتاه نیایید و وقتی در این زمینه دچار تزلزل و کوتاهی می شوید طبیعی است که این مساله، مساله ملی است و مساله همه ماست.
جنبش سبز راهی که در این زمینه در پیش می گیرد بر این اساس است و آنهم اینکه مسائل ما در گرو یک بسته ای از فعالیتهاست که مشکل ما حل بشود. اینطوری نیست که مثلا ما یکبار این را با وعده و وعید حلش بکنیم و یک موقع با اقتصاد صدقه ای بالا و پایین آوردن حقوق و یا مثلا موقع انتخابات که میشه یک فعالیتی بکنیم و از این شاخه به اون شاخه بپریم. اینها مشکلات هیچ کس نه کارگران نه کارفرمایان و نه کارآفرینان مارا حل نمی کند.
تنها راه بازگشت به قانون اساسی است
بنده اعتقاد دارم و تنها راه بازگشت به قانون اساسی است. برگشتی که برای تحقق بدون تنازل از فانون اساسی راهی پیش پای ما نیست. این کم هزینه ترین راه است. راهی است که می تونیم مشکلات خودمان را در سطح ملی حل کنیم. مشکلات بازارهای مسلمانی خودمون را حال کنیم که اینقدر از اجناس بنجل خارجی پر نشود. می توانیم از صنعت ملی خودمون دفاع بکنیم. برای اینکه در مقابل هجوم بازاهارهای خارجی مدفون نشویم. می توانیم از حقوق کارگران دفاع کنیم تا حقوق معوقه کارمندان روی هم تلمبار نشود. بدون انتخابات آزاد غیر گزینشی رقابتی و بدون آزادی زندانی ها و تشکل ها و رسانه ها ما جلوی روی مان راه دیگری وجود ندارد. و رفتن به سمت قانون اساسی به نفع همه ملت هست. و به نفع همه کسانی که دل در گرو ملت خود دارند و عظمت ملت خود را می خواهند. این میثاق ملی ماست و عهدی که که مردم و حکمومت با هم بستند و هر نوع برگشت از این میثاق یک نوع خیانت در اعتماد مردم هست. ما از مردم امضا گرفتیم و امضا دادیم که این قانون را بدون اجتهاد به نص اجرا کنیم. اگر قسمتهایی از آنرا ناکارآمد می دانیم باید آنرا اصلاح کنیم. قانون اساسی که وحی منزل نیست. ولی باید باز هم از این راه قانون اساسی اقدام کنیم. و حقوق مردم که فراموش شده ترین قسمت قانون اساسی است را باید رعایت کنیم. که مشکلاتی یکی یکی حل شود و در آن موقعیت جایگاه معلمان و کارگران ما آنچنان که شایسته است در نظام حکومتی ما و جامعه ما انشالله احیا خواهد شد.
موفق باشید و این دوروز هم برشما و هم بر همه ملت ایران مبارک باشد.
من روز معلم و روزکارگر را به شما عزیزان تبریک می گویم . در آستانه این دو روز بسیار مهم هستیم و قشر کارگر و قشر معلم فعالیتهاشون و جهتگیریهاشون جزو مهمترین مولفه های اقتدار ملی ما هستند. آنها تولید کنندگان ثروت و تولیدکنندگان علم و فضیلت و اخلاق در کشور هستند و بدون فعالیت آنها امکان نیل به ارزشهای بنیادی در یک نظام نیست و بعد از به وجود آمدن دولت ملتها نقش این قشر اهمیت فراوانی در همه کشورها پیدا کرده و برای همین بسیار مهم است توجه به سرنوشت و جهت گیری و مشکلات و مسائل آنها و برای همین همه کشورها سعی می کنند به یرسرنوشت این دو قشر اهمیت ویژه ای بدهند . خود روز گارگر که در سراسر دنیا و کشور ما برگزار می شود نشانه توجه هست به نیروی کار از اول انقلاب هم رسم بر این شد که اهمیت داده بشه و همینطور روز معلم که ارزشش از روز کارگر کمتر نیست و بنده می خوام دراین پیام مختصر خطاب به شما یک مسائلی که مشترک است برای این سرنوشت این دوقشر و برای همه مردم ما خدمتتان عرض بکنم.
بحران در کشور
حقیقت این است که ما در شرایطی داریم در امسال داریم نزدیک می شویم کهشور دارای بحران و مشکلات افتصادی و سیاسی و اجتماعی وسیعی هست و تک تک این بحرانها در سرنوشت و گزران زندگی این دوقشر منعکس شده و اثرات زیادی دارد. خوب ما وضعیت اقتصادی کشور رو می بینیم. تورم، پایین اومدن نرخ سرمایه گذاریها، فساد، رواج دروغ و سوء مدیریت و حقوق معوقه کارگران و بیکاری روزافزون آنها، تعطیلی روزافزون کارخانه ها یا با ظرفیت پایین کار کردن کارخانه ها در حالی که بازارهای ملی ما پر از کالاهای خارجی شده و در حقیقت ما تمام بازار داخلی خودمان را به بیگانه واگذار کردیم و همه می دانیم که این مساله تا چه اندازه در سرنوشت ملت ما، استقلال و آزادی ما و همچنین در سرنوشت کارگران ما اثر می گذارد. از سوی دیگر ما محدود کردن رسانه ها را داریم. محدود کردن دهانها و بستن دهانها را داریم. پر کردن زندانها را داریم.و محدود کردن تشکلهای صنفی و سیاسی را داریم که اونهم در سرنوشت کارگران ومعلمان ما اثر می گذارد. و به همین علت روشن است که امسال کارگران و معلمان پی ببرند گرچه می دانم که می دانند که مسائل و مشکلاتی را که در زندگی روزمره خودشان لمس و درک می کنند با مسائل عمده کشور در ارتباط است و این ارتباط گسترده و سنگین است.
معلمان و کارگران خواستار توسعه کشور هستند
خواست یک کارگر و یک معلم اگر با زبان حال ادعا بشود و گفته بشود و خواست طبیعی این دوقشر خواستهای بسیار اساسی و بنیادی برای کل کشور ماست. آنها می خواهند کشور توسعه پیدا کند. عدم توسعه کشور دودش به چشم همه ملت می رود. از اون جمله به چشم کارگران چه در بخش صنعتی و چه خدماتی و روستایی یا هر جای دیگر و همینطور معلمان ما.
آنها آزادی می خواهند چرا که آزادی باعث می شود آنها تشکلهای صنفی و سیاسی خودشان را تشکیل بدهند و فعالیت سیاسی کنند و راهی برای گشایش امور خود و ملت جدا کنند. آنها دنبال عدالت هستند چه عدالت در سطح معیشی و افتصدای و چه در سطح توزیع منزلت های اجتماعی. باعث می شود آنها بهتر بتوانند خدمت کنند و ثروت ایجاد کنند و بهتر می توانند از اقتصاد کشور با فعالیت خودشون در صنعت کشور و بازار از استثلال کشور دفاع بکنند. و همچنین در توزیع منزلت آنها موقعیتی پیدا می کنند که از ایده های مترقی و پیشروانه در سطح کشور دفاع کنند.
منزلت بالای اجتماعی معلمان
اول انقلاب با این ایده شروع شد. یادمان باشد که در مجلس اول اکثر نمایندگان معلم بودند. شهید رجایی و شهید باهنر و شهید مطهری معلم بودند. شریعتی را معلم می دانستیم و معلم هم هست. معلمی به گونه ای بود که باعث می شد فرد مورد اعتماد ملت قرار بگیره. اضافه کنم که اگر این منزلت از نظر سیاسی تنزل پیدا کرده از نظر ملت تنزل پیدا نکرده. وقتی ما به گروههای مرجع رجوع کنیم می بینیم که ما معلمان و کارگران هنوز در رده های بالای گروه های مرجع قرار می گیرند و هنوز مورد اعتماد ملت هستند ولی در کشور اتفاقی افتاده که این منزلت آنچنان که اول انقلاب بود نیست. این منزلتی که اول انقلاب بود اجازه می داد که معلمان فضای نورانی و عمیقی را در ملت در کشور ایجاد کرده و یک نسل سرافراز را تربیت کنند و خودشون و کارگران در جبهه ها فراوان بودند. ما برعکسشو الان می بینیم الان برخی از معلمان و کارگران امروز در زندان هستند و الات در آستانه این دوروز خیلی تلخه که ما بخواهیم در این مورد صحبت بکنیم.
همه مخالف فسادند
طبیعی است که اگر دقت بکنیم در مورد همین آزادی عدالت توسعه و یا پیشرفت کشور یا سایر قشرها. همه بشدت مخالف فساد هستند. آنها می دانند که وقتی بحث درآمدهای عظیم نفتی میشه و صدها میلیارد که قرار بود سر سفره مردم آورده بشه آورده نمیشه و در عوضش خبرهای دایر بر فساد و ناپختگی و نارسایی در امور اقتصادی کشور می شنوند و می دانند که این به ضرر آنها و منافع آنهاست. به صرر منافع ملی و به ضرر امنیت ملی و آیته کشور ماست. بطور طبیعی بصورت آگاهانه و به صورت زبان حال به نفع معلمان و کارگران هست که ما سیاسیتهای خارجی متعادلی داشته باشیم آنقدر ماجراآفرینی نکنیم اینقدر بی برنامه پیش نریم اینقدر با بالا پایین رفتن منافع ملی خودمون را به خطر نندازیم.
با اسلحه نمی توان امنیت را حفظ کرد
بلافاصله این اقدامات خلاف تدبیر تاثیر خودش رو روی سفره مردم نشون میده. عظمت یک کشور در دلبستگی و دلگرمی مردم نسبت به آینده خودشان هست. نگاه و امیدواری که نسبت به آینده دارند. صرفا با اسلحه و نیروی نظامی امنیت یک کشور را نمی شود خفظ کرد. ما در زمان دفاع مقدس نه ارتش داشتیم و نه سپاه. اینها به مرور به وجود آمدند. ارتش که در واقع اول انقلاب از بین رفت و دوباره شکل داده شد. خود سپاه و بسیج هم بعدا شکل گرفت. آن چیزی که باعث مقاومت ما در آن جنگ هشت ساله شد که یک سانتیمتر کشور خودمون را تسلیم دشمن نکردیم یفینا به دلیل اسلحه های زیاد ما نبود. دشمن ما اسلحه بیشتری داشت و بیشتر هم کمک در اختیار داشت و تمام خدمات ابزاری دنیا در اختیارش بود، ولی ملت ما از جمله این قشر کارگر و معلم تونست مقاومت بکند. این به دلیل دلگرمی مردم نسبت به آتیه نظام بود. ولی وقتی این اعتماد خدشه دار بشود و وقتی بحث فساد پیش بیاید که پیگیری هم نشود و کشیده بشود در مجلس هم برده بشود و هیچ خبری هم نشود و ناگهان بحثش هم فروکش کند و همچنین از اینجا و اونجا این مسائل شایع بشود طبیعی است که این باور و این دلگرمی را نسبت به نظام از دست بدیم.
مسایل معلمان و کارگران
شما عزیزان و شما کارگران ومعلمان بدانید که مسائل شما مسائل همه ملت ماست و جدا نیست. شما اگر شوراهای مستقل صنفی دارید و هر حرکتی که می کنند با محدودیت و دستگیری ها روبرو می شوید و در فعالیت خودتان دچار مشکل هستید و سر کلاس که می روید با خوف و رجا می روید، چون نمی دانید که آیا می تونید حرف حق رو بزنید و در مقابل دانشجویان و دانش آموزان از حق دفاع بکنید با سینه برآمده و سری افراشته از حق دفاع کنید و از سفیدی سفید و سیاهی سیاه شهادت بدهید و کوتاه نیایید و وقتی در این زمینه دچار تزلزل و کوتاهی می شوید طبیعی است که این مساله، مساله ملی است و مساله همه ماست.
جنبش سبز راهی که در این زمینه در پیش می گیرد بر این اساس است و آنهم اینکه مسائل ما در گرو یک بسته ای از فعالیتهاست که مشکل ما حل بشود. اینطوری نیست که مثلا ما یکبار این را با وعده و وعید حلش بکنیم و یک موقع با اقتصاد صدقه ای بالا و پایین آوردن حقوق و یا مثلا موقع انتخابات که میشه یک فعالیتی بکنیم و از این شاخه به اون شاخه بپریم. اینها مشکلات هیچ کس نه کارگران نه کارفرمایان و نه کارآفرینان مارا حل نمی کند.
تنها راه بازگشت به قانون اساسی است
بنده اعتقاد دارم و تنها راه بازگشت به قانون اساسی است. برگشتی که برای تحقق بدون تنازل از فانون اساسی راهی پیش پای ما نیست. این کم هزینه ترین راه است. راهی است که می تونیم مشکلات خودمان را در سطح ملی حل کنیم. مشکلات بازارهای مسلمانی خودمون را حال کنیم که اینقدر از اجناس بنجل خارجی پر نشود. می توانیم از صنعت ملی خودمون دفاع بکنیم. برای اینکه در مقابل هجوم بازاهارهای خارجی مدفون نشویم. می توانیم از حقوق کارگران دفاع کنیم تا حقوق معوقه کارمندان روی هم تلمبار نشود. بدون انتخابات آزاد غیر گزینشی رقابتی و بدون آزادی زندانی ها و تشکل ها و رسانه ها ما جلوی روی مان راه دیگری وجود ندارد. و رفتن به سمت قانون اساسی به نفع همه ملت هست. و به نفع همه کسانی که دل در گرو ملت خود دارند و عظمت ملت خود را می خواهند. این میثاق ملی ماست و عهدی که که مردم و حکمومت با هم بستند و هر نوع برگشت از این میثاق یک نوع خیانت در اعتماد مردم هست. ما از مردم امضا گرفتیم و امضا دادیم که این قانون را بدون اجتهاد به نص اجرا کنیم. اگر قسمتهایی از آنرا ناکارآمد می دانیم باید آنرا اصلاح کنیم. قانون اساسی که وحی منزل نیست. ولی باید باز هم از این راه قانون اساسی اقدام کنیم. و حقوق مردم که فراموش شده ترین قسمت قانون اساسی است را باید رعایت کنیم. که مشکلاتی یکی یکی حل شود و در آن موقعیت جایگاه معلمان و کارگران ما آنچنان که شایسته است در نظام حکومتی ما و جامعه ما انشالله احیا خواهد شد.
موفق باشید و این دوروز هم برشما و هم بر همه ملت ایران مبارک باشد.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه
زندانیان سیاسی تحت شکنجه، نیاز مبرم و فوری به کمک دارند!
یک زندانی سیاسی کسی است که در زندان محبوس و یا بازداشت گردیده، تنها بدین دلیل که از عقاید و اعمال وی از جانب دولت مردان بعنوان نوعی سرکشی، اعتراض و تهدید بر علیه اولیای امور کشور برداشت گردیده است.
در حال حاضر حدوداٌ سه هزار و پانصد زندانی سیاسی در زندانهای ایران به طور غیرمنصفانه ای تحت بازداشت میباشند، محکوم به شکنجه شدن و محبوس بودن برای سالهای متمادی بدون آنکه چشم انداز و دورنمایی از آزادی و رهایی بر روی آنها گشوده شده باشد. برخی از آنان سالیان سال را حتی بدون وقوف نسبت به جرمی که مرتکب گردیده اند در زندان بسر برده اند. علیرضا خیرآبادی، سعید ماسوری، خالد هردانی، از جمله کسانی هستند که سالها در زندان محبوس هستند بدون آنکه تاریخ آزادی و یا حتی اعدام آنها مشخص گردیده باشد.
در ایران، بسیاری از این زندانیان سیاسی یا از شرایط مالی خوبی برای اختیار نمودن وکیل مدافع برخوردار نمی باشند و یا از حق و حقوق خود مبنی بر توانایی اختیار یک وکیل مدافع انتصابی که از جانب خود دادگاه منصوب میگردد و نیازی به پرداخت هزینه ندارد و می توانند بطور رایگان اختیار نمایند، مطلع نمی باشند. وکیلان مدافع نیز در قبول یک چنین پرونده هایی که مربوط به زندانیان سیاسی میباشد مردد و دودل میباشند، چرا که ممکن است پای خود آنان نیز بعنوان رفتار و اعمال ضدانقلابی به میان کشیده شود. درصورتیکه پرونده ی یک مخالف سیاسی بخواهد به دادگاه و محکمه کشیده گردد، با وجود اینکه طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل 168 باید دادگاه افراد سیاسی بطور علنی و با حضور هیئت منصفه برگزار شود این دادگاهها نه بصورت علنی و نه با حضور هیئت منصفه برگزار میگردد در مورد متهمین سیاسی قاضی در نقش دادستان مدعی الامور، وکیل، شاکی، قاضی و حتی بازجو و شکنجه گر ایفای نقش مینماید و در تصمیم گیری و صدور حکم تام الاختیار میباشد. و در همین جا است که تمایز و تقسیم وظائف در مورد وظایف واگذاری از جانب قوانین برشمرده در قوانین مربوط در نظام قوانین مجرمین و مجازاتها به چشم می خورد، هرچند که در واقع، این پلوراسیم و توانایی مبتنی بر قدرت و لزوم دخالت کلی مجامع در امور مملکتی از جانب عوامل و رجال غیردولتی، چیزی است که پیش از این قاضیان آن را مورد تجربه و پذیرش قرار داده اند. و در اینجاست که تناقضی شگرف به چشم می خورد، و ما را مورد حصول نتیجه و سرانجامی خوش برای زندانیان سیاسی بدبین می گرداند.
زندانیان سیاسی به شدیدترین، غیرانسانی ترین و وحشیانه ترین شکنجه های موجود از جمله، شلاق، بریدن اعضای بدن، درآوردن چشمها از حدقه، ضرب و شتم توسط چماق و باطوم، اعدام و غیره محکوم میگردند، و یک چنین اعمال وحشیانه ای مکرراٌ بمنظور بیرون کشیدن اطلاعات و یا حتی گرفتن اعترافات کذب بر روی متهمین صورت میگیرد.
زندانیان محبوس در سلولهای انفرادی از کمترین حقی برای داشتن ملاقاتی برخودار نمی باشند، هرچند که در زمانی هم که در بند عمومی بسر می برند تنها اجازه ی داشتن ملاقاتی را برای مدت زمان کوتاهی همچون پانزده دقیقه در هر دو هفته یکبار را دارا میباشند.
در اینجا به ذکر اظهارات یکی از این زندانیان سیاسی می پردازیم:
حسین. ت ... یکی از دانشجویان و فعالان سیاسی ایرانی می نویسد:
دوبار مرا به محوطه و حیاط زندان اوین جایی که اعدامها در آنجا صورت میگرفت بردند و پاهای مرا بستند. چشم بند مرا باز کردند. و یکی از ماموران از مدام به من میگفت: "چرا دروغ گفتی، بگو چه کار میکردی". و مرا از پاهایم آویزان کردند و کیسه ای نیز روی صورت و سرم کشیدند، و فکر می کنم به مدت نیم ساعت مرا کتک میزدند. در نتیجه ضرباتی که به صورت و خصوصاٌ چانه ام وارد گردیده بود پوست آن ناحیه از صورتم پاره شد و خون در کیسه ای که به دور صورتم پیچیده شده بود سرازیر گردید و زمانی که خون از داخل کیسه شروع به چکیدن بر روی زمین نمود زمانی بود که آنها دست از کتک زدن من برداشتند.
برای بار دوم که مرا به آنجا بردند، مرا از دستانم آویزان نمودند، و با یک باطوم شروع به ضربه زدن به بدن من نمودند. دست من شکست و من بیهوش شدم. و زمانی که به هوش آمدم به من گفتند که اگر بگویی که دروغ گفته ای ما تمامش خواهیم کرد، در حالیکه من چیزی نگفتم، و این بدین خاطر نبود که من از روی شجاعت این کار را نکردم بلکه بخاطر آن بود که توانایی سخن گفتن نداشتم.
بیائید بمنظور همدردی و همراهی با زندانیان سیاسی محبوس در ایران این استشهادنامه را امضا کنیم تا بتوانیم صدای آنان را به دنیای بیرون برسانیم. و به کمک این گونه فعالیت هایمان بتوانیم از طریق ارگانهای بین المللی همچون سازمان ملل و غیره بدین خشونت ها و نقض حقوق بشر در ایران پایان دهیم.
در زیر نام تعدادی از زندانیان سیاسی که در حال حاضر در زندانهای ایران محبوس گردیده اند آورده شده است:
علی اکبر موسوی خوینی (دبیر ادوار و تحکیم وحدت، نماینده سابق تهران در مجلس)
سیامک پورزند (روزنامه نگار، منتقد سینما و مدیر مجموعه فرهنگی هنری ایران)
عباس امیر انتظام (محبوس از سال 1360، سخنگو و دبیر هیئت دولت موقت مهدی بازرگان در سال 1358)
ثریا عزیزی
تونیا کبودی
زینب بیزدی
غلام حسین کلبی (مجاهد، محکوم به مرگ و تخفیف یافته به حبس ابد)
سعید شاه گلی (مجاهد، محکوم به مرگ و تخفیف یافته به حبس ابد)
خلیل شالچی (مجاهد، نامعین)
دکتر سعید ماسوری (مجاهد محکوم به مرگ)
جعفر اقدامی (مجاهد، محکوم به 15 سال حبس)
افشین بیمنی (مجاهد)
رضا محمدی (عضو حزب دموکرات کردها، محکوم به 15 سال حبس)
عباس دلدار (محکوم به مرگ، تخفیف یافته به 15 سال حبس)
ابراهیم مومنی (متهم به جرم جاسوسی، محکوم به 15 سال حبس)
حسن خیبری نیا (نامعین، مترجم زبان انگلیسی، متهم به نگارش نامه ای به خامنه ای)
حسن ناهید (مهندس مخابرات متهم به افشای اطلاعات طبقه بندی شده، محکوم به سه سال زندان)
حسین غضنفری (عضو حزب سلطنت طلبان ملقب به تندر، دستگیر شده در شیراز، نامعین)
بهرام مشهدی (بهایی، متهم به نگارش نامه ای به رهبر، محکوم به یک سال زندان)
مهران کوثری (بهایی، متهم به نگارش نامه ای به رهبر، محکوم به سه سال زندان)
حمید پورمند (افسر نیرو دریایی، پروتستان، نامعین)
عبدالصمد کریمی (افسر نگهبان انقلابی، متهم به برقراری ارتباط با بیگانگان)
هوشنگ قاسمی (جاسوسی)
علیرضا شریعت پناه (مجاهد، از کارافتاده و ناتوان)
مهرداد حیدرپور (محکوم به سال حبس)
مهرداد لهراسبی (محکوم به مرگ، تخفیف یافته به 15 سال حبس)
منوچهر محمدی ( دانشجو، محکوم به مرگ، تخفیف یافته به 15 سال حبس، فراری)
حشمت اله طبرزادی (فعال سیاسی، محکوم به 15 سال حبس)
ارژنگ داوودی (دبیر موسس جنبش آزادی ایرانیان و جنبش مستقل دانشجویی، محکوم به پانزده سال حبس)
بهروز جاوید تهرانی (عضو حزب دموکرات ایران، محکوم به هفت سال حبس)
دکتر ناصر زرافشان (وکیل مدافع پرونده قتلهای زنجیره ای، محکوم به سه سال حبس)
حجت بختیار
امیر ساران (مدافع حزب توده ملی، محکوم به سال حبس
مهندس احمد رشیدنیا (مهندس هسته ای، متهم به جاسوسی در زمینه هسته ای، نامعلوم)
رضا شیرضا (مترجم زبان روسی، مترجم تکنیسینهای روس اعزام شده به تاسیسات هسته ای ایران، متهم به جاسوسی هسته ای، نامعلوم)
امیر پرویزی (متهم به حمل عکسی از مسعود رجوی در تظاهرات مقابل دانشگاه تهران)
افشین زارعی (وب لاگ نویس، نامعلوم)
حسین رئیسی (وب لاگ نویس، نامعلوم)
دکتر جمشید امینی (افسر و دکتر ارتش، فراری)
هوشنگ قاسمی (خلبان)
بهروز عزیزی توکلی (209 بهایی، نامعلوم)
دکتر علی ساسانی (209 کاشف واکسن اوریون، نامعلوم)
رضا ملک (قائم مقام پیشین امور امنیتی استان تهران، محبوس 209 از چهار سال پیش تا کنون، نامعلوم)
اسد شقاقی (عضو حزب توده ی ملی، محکوم به سه سال حبس)
خالد حردانی (متهم به هواپیما ربایی 20 years sentences. please see the upadates. March 03, 2008 )
فرهنگ پورمنصوری (متهم به هواپیما ربایی، محکوم به مرگ)
شهرام پورمنصوری (متهم به هواپیما ربایی، محکوم به مرگ)
دکتر ایرج فرجادی ( فعال سیاسی، محبوس در زندان مشهد، نامعلوم )
امیر لاجوردی (دانشجو، زندان وی مشخص نمی باشد، احتمال می رود که وی به قتل رسیده باشد)
علی اکبر اقدسی
مصطفی سنگتراش مجاهد
محمد ابراهیم بهبودی
علیرضا عبدالهی
تقی پاشپور
کریم نوروزی مقدم
حسین قابلی
محمد قابلی
مقصود ورمزیاز
پرویز یکانی زاره
بابک آذر اقلو
علی پورعلی
صابر بیت الهی
کریم یوسفی عدل
کمال نویدی
حسین فیضی
علیرضا کرمی خیرآبادی
عباس لسانی
غلامرضا امانی
چنگیز بخت آور
حسن دمیرچی
صالح کامرانی
مجید پیوفام
تقی رحمانی
رضا علیجانی
فرزاد حمیدی
آرش سیگارچی
عزیز صادقی
خالد فریدونی
عمر فقیه پور
محمد ناصری
حسن محمودی
زاهد مصطفوی
حسن همزوی
کریم مروفازیز
رسول عبداله پور
مصطفی علی محمد
توفیق مرادی
ناصر صادقی
سمند علی محمدی
بخشعلی محمدی
یونس آقایا
مهدی قاسم زاده
عبداله قاسم زاده
سهرام اسماعیل پور
مسعود حسین پناه
حجار آدری
عثمان مصطفی پور
خالد مینا
ابراهیم خرندی
محمد امین فروتن
جامد لیلانی
محمد امین پروشان
قادر جولا
سمکو قادرپور
فرهاد میرزایی
جمال پر
جعفر ملکه
ایوب هنرور
ایوب حقیقی
داراب رشیدی
بهمن پیکال
سعید کریمی
سید کریم حسینی
جمال حسینی
شیلان ارومیه
مظفر نصرالدینی
کیوان سرابی
علی احمد سلیمان
فرزاد روند
سید محسن رستمی
سعید دلاعی میلان
حسن حکمت
محمد خیل خالد رمضان
اسد امیری
عبدالخالق طلوعی
منصور محمدی
علی قاسمی فتح آبادی
شهریار اقبال
سیامند شبویی
غلامحسین رهبری
امیر شریفی
صلاح الدین احمدی
محمد پرتوی
سامان رسول پور
سید حجت ابراهیمی
انور عزیزی
مصطفی احمدنژاد
کیوان رافعی
طه احمدی
شهرام قرجانی
محمد امین رسولی
پوریا مفرح
جهانگیر بدعوضده
مصطفی رسول نیا
ابوبکر میرزا قادری
قادر احمدی
عثمان میرزا قادری
ابوبکر بریتی
خضر سعید نژاد
محمدصالح کوه خشیره
خالد شیرزاد
ابوبکر تیکان تپه
آوت قریشی
دارا قریشی
محمد امین سلیمانی
اسداله سلطانیان
خضر مولودی
ریبور سلیمانی
کمال سلیمانی
حیدر سرچمی
ابراهیم عاشقی
کریم امینی
خسرو قربانی
احمد حسینی
وحید قرمزآباد
علی قربانی
هژار قادرریحانی
کاوه بهرامی
ایوب رحیمی
نامدار رحمانی
دلیر رج حالتی
عثمان قادری
شهرام عزیزپور
زنکو رحمتی
آرام رضازاده
یاسرقلی
لقمان مهری
افشین محمدی
محمدطاهر علیپور
محمد وارونه
هیمان محمودی
علی باسبار
سلیمان مینا
افشین موتی
مائده احمدی
کمال پروینی
صابر شادمانی
جمال اجمنی
حسین عموزاده
فاتح حیرانی
عادل ظفری
رسول رزم
کاوه رسولی
ابراهیم صالحی
حسین محمدی
خالد استاد قادری
عزیز محمدی جانی
حسین کریمی
محمد امین فروتن
اسد مزوجی
خالد فریدونی
عمر تقی پور
محمد نظری
سیدطاهر عبداله پور
رسول عبداله پور
سعید سنغار
حسین حمزه ولی شجاع
حسن محمودی
حامد مینازاده
ناصر ساتوری
مهدی زایله
مجید رحمانی
محمود رحمانی
محمد وابثی
حبیب اله نادری
مسعود حسین پناه
جمال زارعی
آزاد صادقی
توفیق مرادی
ناصر صدقی
سید حجت ابراهیمی
جمال حسینی
انور عزیزی
جهانگیر بدوزاده
جمال پرعبداله
صلاح احمدی
لزقین شبانی
کریم معروف
سیامند شبوی
شهرام قورکنی
عبدالخالق طلوعی
افشین شیخ السلام
پیمان پیران
پژمان پیران
دهقان محمدی
فاروق سامانی
حجار ممندی
مصطفی رسولی نیا
ولید درودی
رسول رشیدی
قادر جولا
محمد صادق کبووند
محمود صالحی
سیدجلال حسینی
محمد عبدی
محسن حکیمی
برهان دیوان قر
رضا امینی
هلمت حسن آذرپور
عبداله محمدی
مرتضی سلیمانی
جلال قوامی
سعید ساعدی
مائده احمدی
حسین احمدی نیاز
سامان رسول پور
کاوه حسین پناهی
جمشید وزیری
جهانگیر هاشمی
امیر عبداله زاده
محمدظاهر احمدی پور
گوهر رضوی
ناصر یوسفی
علی پاسبار
سمکو پاسبار
محمد حسن خالی
آزاد لطفپوری
جلیل آزادخواه
صدیق مینایی
برهان لحوانی
احمد برزگر
محمدمراد میرزایی
محمد کیخواه
نازنین مهاباد
لیمو ابراهیمی
در حال حاضر حدوداٌ سه هزار و پانصد زندانی سیاسی در زندانهای ایران به طور غیرمنصفانه ای تحت بازداشت میباشند، محکوم به شکنجه شدن و محبوس بودن برای سالهای متمادی بدون آنکه چشم انداز و دورنمایی از آزادی و رهایی بر روی آنها گشوده شده باشد. برخی از آنان سالیان سال را حتی بدون وقوف نسبت به جرمی که مرتکب گردیده اند در زندان بسر برده اند. علیرضا خیرآبادی، سعید ماسوری، خالد هردانی، از جمله کسانی هستند که سالها در زندان محبوس هستند بدون آنکه تاریخ آزادی و یا حتی اعدام آنها مشخص گردیده باشد.
در ایران، بسیاری از این زندانیان سیاسی یا از شرایط مالی خوبی برای اختیار نمودن وکیل مدافع برخوردار نمی باشند و یا از حق و حقوق خود مبنی بر توانایی اختیار یک وکیل مدافع انتصابی که از جانب خود دادگاه منصوب میگردد و نیازی به پرداخت هزینه ندارد و می توانند بطور رایگان اختیار نمایند، مطلع نمی باشند. وکیلان مدافع نیز در قبول یک چنین پرونده هایی که مربوط به زندانیان سیاسی میباشد مردد و دودل میباشند، چرا که ممکن است پای خود آنان نیز بعنوان رفتار و اعمال ضدانقلابی به میان کشیده شود. درصورتیکه پرونده ی یک مخالف سیاسی بخواهد به دادگاه و محکمه کشیده گردد، با وجود اینکه طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل 168 باید دادگاه افراد سیاسی بطور علنی و با حضور هیئت منصفه برگزار شود این دادگاهها نه بصورت علنی و نه با حضور هیئت منصفه برگزار میگردد در مورد متهمین سیاسی قاضی در نقش دادستان مدعی الامور، وکیل، شاکی، قاضی و حتی بازجو و شکنجه گر ایفای نقش مینماید و در تصمیم گیری و صدور حکم تام الاختیار میباشد. و در همین جا است که تمایز و تقسیم وظائف در مورد وظایف واگذاری از جانب قوانین برشمرده در قوانین مربوط در نظام قوانین مجرمین و مجازاتها به چشم می خورد، هرچند که در واقع، این پلوراسیم و توانایی مبتنی بر قدرت و لزوم دخالت کلی مجامع در امور مملکتی از جانب عوامل و رجال غیردولتی، چیزی است که پیش از این قاضیان آن را مورد تجربه و پذیرش قرار داده اند. و در اینجاست که تناقضی شگرف به چشم می خورد، و ما را مورد حصول نتیجه و سرانجامی خوش برای زندانیان سیاسی بدبین می گرداند.
زندانیان سیاسی به شدیدترین، غیرانسانی ترین و وحشیانه ترین شکنجه های موجود از جمله، شلاق، بریدن اعضای بدن، درآوردن چشمها از حدقه، ضرب و شتم توسط چماق و باطوم، اعدام و غیره محکوم میگردند، و یک چنین اعمال وحشیانه ای مکرراٌ بمنظور بیرون کشیدن اطلاعات و یا حتی گرفتن اعترافات کذب بر روی متهمین صورت میگیرد.
زندانیان محبوس در سلولهای انفرادی از کمترین حقی برای داشتن ملاقاتی برخودار نمی باشند، هرچند که در زمانی هم که در بند عمومی بسر می برند تنها اجازه ی داشتن ملاقاتی را برای مدت زمان کوتاهی همچون پانزده دقیقه در هر دو هفته یکبار را دارا میباشند.
در اینجا به ذکر اظهارات یکی از این زندانیان سیاسی می پردازیم:
حسین. ت ... یکی از دانشجویان و فعالان سیاسی ایرانی می نویسد:
دوبار مرا به محوطه و حیاط زندان اوین جایی که اعدامها در آنجا صورت میگرفت بردند و پاهای مرا بستند. چشم بند مرا باز کردند. و یکی از ماموران از مدام به من میگفت: "چرا دروغ گفتی، بگو چه کار میکردی". و مرا از پاهایم آویزان کردند و کیسه ای نیز روی صورت و سرم کشیدند، و فکر می کنم به مدت نیم ساعت مرا کتک میزدند. در نتیجه ضرباتی که به صورت و خصوصاٌ چانه ام وارد گردیده بود پوست آن ناحیه از صورتم پاره شد و خون در کیسه ای که به دور صورتم پیچیده شده بود سرازیر گردید و زمانی که خون از داخل کیسه شروع به چکیدن بر روی زمین نمود زمانی بود که آنها دست از کتک زدن من برداشتند.
برای بار دوم که مرا به آنجا بردند، مرا از دستانم آویزان نمودند، و با یک باطوم شروع به ضربه زدن به بدن من نمودند. دست من شکست و من بیهوش شدم. و زمانی که به هوش آمدم به من گفتند که اگر بگویی که دروغ گفته ای ما تمامش خواهیم کرد، در حالیکه من چیزی نگفتم، و این بدین خاطر نبود که من از روی شجاعت این کار را نکردم بلکه بخاطر آن بود که توانایی سخن گفتن نداشتم.
بیائید بمنظور همدردی و همراهی با زندانیان سیاسی محبوس در ایران این استشهادنامه را امضا کنیم تا بتوانیم صدای آنان را به دنیای بیرون برسانیم. و به کمک این گونه فعالیت هایمان بتوانیم از طریق ارگانهای بین المللی همچون سازمان ملل و غیره بدین خشونت ها و نقض حقوق بشر در ایران پایان دهیم.
در زیر نام تعدادی از زندانیان سیاسی که در حال حاضر در زندانهای ایران محبوس گردیده اند آورده شده است:
علی اکبر موسوی خوینی (دبیر ادوار و تحکیم وحدت، نماینده سابق تهران در مجلس)
سیامک پورزند (روزنامه نگار، منتقد سینما و مدیر مجموعه فرهنگی هنری ایران)
عباس امیر انتظام (محبوس از سال 1360، سخنگو و دبیر هیئت دولت موقت مهدی بازرگان در سال 1358)
ثریا عزیزی
تونیا کبودی
زینب بیزدی
غلام حسین کلبی (مجاهد، محکوم به مرگ و تخفیف یافته به حبس ابد)
سعید شاه گلی (مجاهد، محکوم به مرگ و تخفیف یافته به حبس ابد)
خلیل شالچی (مجاهد، نامعین)
دکتر سعید ماسوری (مجاهد محکوم به مرگ)
جعفر اقدامی (مجاهد، محکوم به 15 سال حبس)
افشین بیمنی (مجاهد)
رضا محمدی (عضو حزب دموکرات کردها، محکوم به 15 سال حبس)
عباس دلدار (محکوم به مرگ، تخفیف یافته به 15 سال حبس)
ابراهیم مومنی (متهم به جرم جاسوسی، محکوم به 15 سال حبس)
حسن خیبری نیا (نامعین، مترجم زبان انگلیسی، متهم به نگارش نامه ای به خامنه ای)
حسن ناهید (مهندس مخابرات متهم به افشای اطلاعات طبقه بندی شده، محکوم به سه سال زندان)
حسین غضنفری (عضو حزب سلطنت طلبان ملقب به تندر، دستگیر شده در شیراز، نامعین)
بهرام مشهدی (بهایی، متهم به نگارش نامه ای به رهبر، محکوم به یک سال زندان)
مهران کوثری (بهایی، متهم به نگارش نامه ای به رهبر، محکوم به سه سال زندان)
حمید پورمند (افسر نیرو دریایی، پروتستان، نامعین)
عبدالصمد کریمی (افسر نگهبان انقلابی، متهم به برقراری ارتباط با بیگانگان)
هوشنگ قاسمی (جاسوسی)
علیرضا شریعت پناه (مجاهد، از کارافتاده و ناتوان)
مهرداد حیدرپور (محکوم به سال حبس)
مهرداد لهراسبی (محکوم به مرگ، تخفیف یافته به 15 سال حبس)
منوچهر محمدی ( دانشجو، محکوم به مرگ، تخفیف یافته به 15 سال حبس، فراری)
حشمت اله طبرزادی (فعال سیاسی، محکوم به 15 سال حبس)
ارژنگ داوودی (دبیر موسس جنبش آزادی ایرانیان و جنبش مستقل دانشجویی، محکوم به پانزده سال حبس)
بهروز جاوید تهرانی (عضو حزب دموکرات ایران، محکوم به هفت سال حبس)
دکتر ناصر زرافشان (وکیل مدافع پرونده قتلهای زنجیره ای، محکوم به سه سال حبس)
حجت بختیار
امیر ساران (مدافع حزب توده ملی، محکوم به سال حبس
مهندس احمد رشیدنیا (مهندس هسته ای، متهم به جاسوسی در زمینه هسته ای، نامعلوم)
رضا شیرضا (مترجم زبان روسی، مترجم تکنیسینهای روس اعزام شده به تاسیسات هسته ای ایران، متهم به جاسوسی هسته ای، نامعلوم)
امیر پرویزی (متهم به حمل عکسی از مسعود رجوی در تظاهرات مقابل دانشگاه تهران)
افشین زارعی (وب لاگ نویس، نامعلوم)
حسین رئیسی (وب لاگ نویس، نامعلوم)
دکتر جمشید امینی (افسر و دکتر ارتش، فراری)
هوشنگ قاسمی (خلبان)
بهروز عزیزی توکلی (209 بهایی، نامعلوم)
دکتر علی ساسانی (209 کاشف واکسن اوریون، نامعلوم)
رضا ملک (قائم مقام پیشین امور امنیتی استان تهران، محبوس 209 از چهار سال پیش تا کنون، نامعلوم)
اسد شقاقی (عضو حزب توده ی ملی، محکوم به سه سال حبس)
خالد حردانی (متهم به هواپیما ربایی 20 years sentences. please see the upadates. March 03, 2008 )
فرهنگ پورمنصوری (متهم به هواپیما ربایی، محکوم به مرگ)
شهرام پورمنصوری (متهم به هواپیما ربایی، محکوم به مرگ)
دکتر ایرج فرجادی ( فعال سیاسی، محبوس در زندان مشهد، نامعلوم )
امیر لاجوردی (دانشجو، زندان وی مشخص نمی باشد، احتمال می رود که وی به قتل رسیده باشد)
علی اکبر اقدسی
مصطفی سنگتراش مجاهد
محمد ابراهیم بهبودی
علیرضا عبدالهی
تقی پاشپور
کریم نوروزی مقدم
حسین قابلی
محمد قابلی
مقصود ورمزیاز
پرویز یکانی زاره
بابک آذر اقلو
علی پورعلی
صابر بیت الهی
کریم یوسفی عدل
کمال نویدی
حسین فیضی
علیرضا کرمی خیرآبادی
عباس لسانی
غلامرضا امانی
چنگیز بخت آور
حسن دمیرچی
صالح کامرانی
مجید پیوفام
تقی رحمانی
رضا علیجانی
فرزاد حمیدی
آرش سیگارچی
عزیز صادقی
خالد فریدونی
عمر فقیه پور
محمد ناصری
حسن محمودی
زاهد مصطفوی
حسن همزوی
کریم مروفازیز
رسول عبداله پور
مصطفی علی محمد
توفیق مرادی
ناصر صادقی
سمند علی محمدی
بخشعلی محمدی
یونس آقایا
مهدی قاسم زاده
عبداله قاسم زاده
سهرام اسماعیل پور
مسعود حسین پناه
حجار آدری
عثمان مصطفی پور
خالد مینا
ابراهیم خرندی
محمد امین فروتن
جامد لیلانی
محمد امین پروشان
قادر جولا
سمکو قادرپور
فرهاد میرزایی
جمال پر
جعفر ملکه
ایوب هنرور
ایوب حقیقی
داراب رشیدی
بهمن پیکال
سعید کریمی
سید کریم حسینی
جمال حسینی
شیلان ارومیه
مظفر نصرالدینی
کیوان سرابی
علی احمد سلیمان
فرزاد روند
سید محسن رستمی
سعید دلاعی میلان
حسن حکمت
محمد خیل خالد رمضان
اسد امیری
عبدالخالق طلوعی
منصور محمدی
علی قاسمی فتح آبادی
شهریار اقبال
سیامند شبویی
غلامحسین رهبری
امیر شریفی
صلاح الدین احمدی
محمد پرتوی
سامان رسول پور
سید حجت ابراهیمی
انور عزیزی
مصطفی احمدنژاد
کیوان رافعی
طه احمدی
شهرام قرجانی
محمد امین رسولی
پوریا مفرح
جهانگیر بدعوضده
مصطفی رسول نیا
ابوبکر میرزا قادری
قادر احمدی
عثمان میرزا قادری
ابوبکر بریتی
خضر سعید نژاد
محمدصالح کوه خشیره
خالد شیرزاد
ابوبکر تیکان تپه
آوت قریشی
دارا قریشی
محمد امین سلیمانی
اسداله سلطانیان
خضر مولودی
ریبور سلیمانی
کمال سلیمانی
حیدر سرچمی
ابراهیم عاشقی
کریم امینی
خسرو قربانی
احمد حسینی
وحید قرمزآباد
علی قربانی
هژار قادرریحانی
کاوه بهرامی
ایوب رحیمی
نامدار رحمانی
دلیر رج حالتی
عثمان قادری
شهرام عزیزپور
زنکو رحمتی
آرام رضازاده
یاسرقلی
لقمان مهری
افشین محمدی
محمدطاهر علیپور
محمد وارونه
هیمان محمودی
علی باسبار
سلیمان مینا
افشین موتی
مائده احمدی
کمال پروینی
صابر شادمانی
جمال اجمنی
حسین عموزاده
فاتح حیرانی
عادل ظفری
رسول رزم
کاوه رسولی
ابراهیم صالحی
حسین محمدی
خالد استاد قادری
عزیز محمدی جانی
حسین کریمی
محمد امین فروتن
اسد مزوجی
خالد فریدونی
عمر تقی پور
محمد نظری
سیدطاهر عبداله پور
رسول عبداله پور
سعید سنغار
حسین حمزه ولی شجاع
حسن محمودی
حامد مینازاده
ناصر ساتوری
مهدی زایله
مجید رحمانی
محمود رحمانی
محمد وابثی
حبیب اله نادری
مسعود حسین پناه
جمال زارعی
آزاد صادقی
توفیق مرادی
ناصر صدقی
سید حجت ابراهیمی
جمال حسینی
انور عزیزی
جهانگیر بدوزاده
جمال پرعبداله
صلاح احمدی
لزقین شبانی
کریم معروف
سیامند شبوی
شهرام قورکنی
عبدالخالق طلوعی
افشین شیخ السلام
پیمان پیران
پژمان پیران
دهقان محمدی
فاروق سامانی
حجار ممندی
مصطفی رسولی نیا
ولید درودی
رسول رشیدی
قادر جولا
محمد صادق کبووند
محمود صالحی
سیدجلال حسینی
محمد عبدی
محسن حکیمی
برهان دیوان قر
رضا امینی
هلمت حسن آذرپور
عبداله محمدی
مرتضی سلیمانی
جلال قوامی
سعید ساعدی
مائده احمدی
حسین احمدی نیاز
سامان رسول پور
کاوه حسین پناهی
جمشید وزیری
جهانگیر هاشمی
امیر عبداله زاده
محمدظاهر احمدی پور
گوهر رضوی
ناصر یوسفی
علی پاسبار
سمکو پاسبار
محمد حسن خالی
آزاد لطفپوری
جلیل آزادخواه
صدیق مینایی
برهان لحوانی
احمد برزگر
محمدمراد میرزایی
محمد کیخواه
نازنین مهاباد
لیمو ابراهیمی
۱۳۸۸ بهمن ۲۶, دوشنبه
استراتژی های نوین برای قدرتمندتر کردن حرکت جنبش سبز
اکنون پس از آزمونهای مختلف جنبش سبز در مقابله با دولت کودتا، فرصت آن رسیده است که استراتژی های نوینی نیز برای این جنبش توسط گروه های فکری که وابسته به گروه یا جریان سیاسی خاصی نیستند و کاملا برآمده از متن جامعه هستند ترسیم شود و همگان نیز ملزم به رعایت این استراتژی ها باشند. برای نمونه چند استراتژی را ارائه می کنیم که مطمئنا عمل به آنها می تواند چهره جنبش سبز را دگرگون کند و بر وسعت نیروها و قدرت تاثیرگذاری آنها بیافزاید:
استراتژی طلایی اول: تمرکز اصلی برای اطلاع رسانی اخبار و قرار تجمعات جنبش در سطح جامعه، بر روی کاغذ باشد نه اینترنت.
همه مبارزان اینترنتی جنبش باید تا آنجا که می توانند از صفحه مانیتور خود کنار بروند و به روی صفحات کاغذ مهاجرت کنند. در مملکتی که اینترنتش کاملا فیلتر است و در ضمن بالای 95 درصد مردم با اینترنت سرعت پایین دایال آپ کار می کنند و همچنین 14 میلیون بی سواد دارد نمی توان تنها از طریق اینترنت برای دعوت به قیام عمومی یا رساندن اخبار جدید به کل جامعه استفاده کرد. مهمترین ویژگی اعلامیه ها و اخبار کاغذی در این است که راحت قابل پخش هستند و همچنین یک برگه می تواند دست به دست بچرخد و دهها نفر آن را بخوانند.
استراتژی طلایی دوم: هر آنچه را آموخته اید به حداقل 10 نفر آموزش عملی دهید.
هر نفر باید مجموعه دانشی که وی را به یک فرمانده سبز تبدیل کرده است را به صورت حضوری به حداقل 10 نفر دیگر آموزش دهد. مسلما شمایی که این مطلب را می خوانید هم به اینترنت آشنایی دارید و هم طرز کار با فیلترشکن را بلد هستید که توانسته اید وارد این وبلاگ فیلتر شده شوید. انصافا تا بحال به چند نفر روش های مقابله با فیلترینگ اینترنت را آموزش عملی داده اید؟ یعنی حضوری به خانه دوستی رفته اید و پشت کامپیوترش راه مقابله با فیلترینگ را به او آموزش داده اید؟
اگر پاسخ شما منفی است باید بگویم تا بحال اصلا فرمانده خوب و دلسوزی برای جنبش سبز نبوده اید! باید با صبر و حوصله زیاد به سراغ تک تک دوستانتان بروید و مطالبی چون: روش های عبور از فیلترینگ و راه های مقابله با پارازیت ماهواره، کار با سایت هایی چون بالاترین و دنباله و فیس بوک و یوتیوب و جی میل و همچنین آموزش های عملی دیگری چون دانلود ویدئوهای یوتیوب، رایت اطلاعات روی سی دی، نکات امنیتی جهت مخفی ماندن آی پی در اینترنت، تهیه شبنامه کاغذی با Word، دیوارنویسی، اسکناس نویسی، اصول امنیتی برای پخش شبنامه و سی دی و ... را به دوست خود یاد بدهید. جنبش سبز ایران به این چنین فرماندهان دلسوزی نیاز دارد.
استراتژی طلایی سوم: برای رسیدن به آزادی هر چقدر می توانیم پول خرج کنیم.
برای به ثمر نشستن جنبش باید پول هزینه کرد. امروز اگر حکومت با بهترین وسایل ضد شورش بر سر ما می زند به خاطر این است که پول نفت و دیگر سرمایه های ملی ما دستش است و با آن هر کاری که بخواهد می کند. از طرف دیگر فکر می کنید آخوندها چگونه توانسته اند سالیان سال تسلط خود را بر مسایل مختلف در جامعه ما حفظ کنند؟ یکی از دلایل مهم آن پولیست که مردم عادی به عنوان وجوهات شرعی در اختیار آنها قرار می دهند و بعضا (نه همه آنها) این پولها برای تفرقه افکنی بین دیگر مسلمین، ترویج خرافات در سطح جامعه و دیگر مسایل پوچ و بی ارزش در جامعه مصرف می شود و چون پول دارند پس می توانند هر طرحی را ولو به ضرر مردم و کشور به اجرا درآورند، جایزه های 15 میلیون دلاری برای قتل یک نفر ببندند و باقی ماجراها که خود شما بهتر از من می دانید.
باید از سیستم مالی که آنها برای بقای خود دارند الگوبرداری کنیم و از آن برای ساختن و آباد کردن کشور خودمان بهره ببریم. تک تک ما باید برای عملیاتی شدن ایده های نابمان پول هزینه کنیم یا اگر شخصی که دارای ایده اجتماعی نابی است را می شناسیم و به او اطمینان داریم، هر جور شده از او حمایت مالی کنیم.
بدانید با خرج کردن اسکناس های سبزمان در راستای گسترش دانش های جدید و جا انداختن فرهنگ زندگی بهتر، می توان به راحتی در یک اقدام ملی جهل و نادانی را از سراسر کشور بیرون کرد.
خلاصه اینکه رسیدن به آزادی بی پول و اسکناس نمیشه! هر جا دیدیم نیاز به خرج کردن پول هست بی منت آن را هزینه کنیم. برای جنبشمان هم می شود به عنوان مثال در مواردی چون: هزینه چاپ اطلاعیه، رایت سی دی، پرداخت پول به ماموران دولت کودتا برای آزادی دستگیرشدگان، کمک به خانواده های زندانیان، کمک مالی به تلویزیون های ماهواره ای حامی جنبش، کمک مالی به رادیوهای حامی جنبش، کمک مالی به سایت ها و وبلاگ نویسان حامی جنبش سبز و مواردی از این قبیل پول پرداخت کرد.
مثلا ببنید با خرج اندکی پول چگونه می توانید فرآیند شعار نویسی بر روی اسکناس را با سرعت بالاتری ترویج دهید:
کافیست در بین دوستان صمیمی خود وعده بدهید در ازای دریافت یک اسکناس 1000 تومانی شعارنویسی شده، دو اسکناس 1000 تومانی شعارنویسی شده به آنها پرداخت می کنید! پس از اینکه آنها اولین اسکناس شعار نویسی شده خود را به شما تحویل دادند و شما نیز دو اسکناس شعارنویسی شده از همان مبلغ را به آنها دادید، کافیست به دوست خود بگویید: دیدی چقدر راحت بود؟ تو الان یک مبارز جنبش سبز هستی و داری در راه آزادی کشورت و امید دادن و روحیه دادن به مردم سبزمان قدم بر میداری. بیا تو هم مثل من هر روز شعارنویسی روی اسکناس را با جدیت انجام بده.
بدین ترتیب می توانید دوستان خود را به راحتی به سمت اسکناس نویسی ترغیب نمایید.
یا مثلا به راحتی می توانید به گردش آزاد اخبار بدون سانسور در سطح جامعه کمک کنید:
با مبلغی کمتر از 100 هزار تومان می توانید برای یکی از دوستان یا اقوام خود که از نعمت ماهواره در خانه اش بی بهره است، یک دستگاه ریسیور و آنتن ماهواره بخرید و به او هدیه کنید و بدین ترتیب مغز یک نفر را از خورده شدن توسط ماران ضحاک زمان نجات دهید! (منظور از ماران: صدا و سیمای ضرغامی)
با صرف اندکی پول و خلاقیت، کارهای بزرگ و ماندگاری را می توانید انجام دهید.
استراتژی طلایی چهارم: رسیدن به آزادی را بر منافع مادی کوتاه مدت ترجیح بدهیم.
اگر قرار جمعی به اعتصاب و دست کشیدن از کار است، نباید بهانه آورد! باید بدون معطلی کار را تعطیل کرد. این پرسش که : «پس از کجا نون بیارم بخورم؟» پاسخش ساده است: پس از آزادی حسابی بخور بخور است! آنقدر که فرزندانت هم در آسایش زندگی کنند. قانون طلایی آزادی همین است: آسایش مردمان. امروزه بهترین اقتصاد و وضع زندگی را در دنیا ملت هایی دارند که جوامع آزاد دارند! فرهنگ، هنر، ادبیات، سینما، علم، تکنولوژی، احترام و دلخوشی و گردش و تفریح و حتی دین و خداباوری (ضربالمثل: شکم گرسنه ایمان ندارد) متعلق کشورها و مردمانی هست که جوامع آزاد و متعاقب آن اقتصادهای خوب دارند و مردم از سطح زندگی بالایی برخوردارند. کافیست وضعیت زندگی مردم در کشورهایی مثل کره شمالی، پاکستان، بنگلادش، سومالی، سودان، زیمباوه را با وضعیت مردم در کشورهای کره جنوبی، سوئیس، سوئد، فنلاند، کانادا، نیوزیلند و آمریکا مقایسه کنید!
استراتژی پنجم: به مسائل و مشکلات اقتصادی مردم باید بهای بیشتری بدهیم.
این همان نقطه ضعفی است که اگر جنبش سبز برای حل آن راهکار ارائه بدهد نه دولت کودتا می تواند با آن مقابله کند و نه می تواند جلوی پیوستن گروه گروه مردم از طبقات پایین جامعه به جنبش را با حصارکشی و لشگرکشی نظامی بگیرد. چون همگان می دانند که از آستین بی لیاقت ها و دلقک هایی چون احمدی نژاد خیری برای مردم که در نمی آید هیچ، فقط شر نرسانند!
ما برای 22 بهمن بیش از یک ماه تمام توانمان را جهت دادن طرح فتح میدان آزادی و نحوه تصرف آن بدون خشونت دادیم، اما دولت کودتا با محاصره نظامی این منطقه اجازه ورود مردم به این میدان را نداد و باقی داستان که خود بهتر می دانید.
حال اگر بیاییم همان انرژی را صرف اطلاع رسانی عمومی پیرامون اینکه جنبش سبز یکی از دغدغه های اصلیش حل مسایل و مشکلات اقتصادی مردم است بکنیم، مطمئنا دهها برابر بیشتر از حضور در راهپیمایی دولتی و فرمایشی 22 بهمن نتیجه خواهیم گرفت.
شب عید نزدیک است و طبق عادت هرساله قیمت ها افزایش شدید پیدا می کنند. بنابراین باید استراتژی پرداختن به مسایل اقتصادی به سرعت در تمامی گروه های سبز فراگیر شود تا لایه های پایین جامعه که از این مشکل رنج می برند هم به صف مبارزان سبز علیه ظلم و ستم حاکم بپیوندند.
برای این منظور در گام اول باید شعار نوشتن های روی اسکناس و دیوار را به سمت شعارهای اقتصادی سوق دهیم. شعارهایی را که بر پشت بامها یا در خیابان ها فریاد می زنیم هم سعی کنیم در همین رابطه باشد. در گام بعدی از کارشناسان اقتصادی جنبش سبز بخواهیم مقاله های اقتصادی که برای همه مردم قابل فهم باشند تولید کنند و ما آنرا همه جا پخش و تکثیر کنیم. و راههای دیگر...
خلاصه کلام اینکه اقتصاد و آزادی دو بال پرواز جامعه های بشری بوده و هستند. باید به هر دو بهای یکسان بدهیم.
استراتژی طلایی ششم: شرکت در هر نوع تجمع یا حرکت اجتماعی که دولت کودتا هم در آن سهیم است را ممنوع اعلام کنیم.
بدین ترتیب فردای آن روز حسرت نخواهیم خورد که چرا کودتاچیان جمعیت یا آرای ما را به نفع خودش تصاحب کردند تا از آن برای کوبیدن خودمان استفاده کنند. مثلا راهپیمایی 22 بهمن را اگر به دلیل اینکه دولت کودتا مجری مراسم میدان آزادی بود آنرا تحریم کرده بودیم و در آن شرکت نمی کردیم، با این تصویری که گوگل از میدان آزادی در 22 بهمن مخابره کرد، همین عکس خالی از جمعیت میدان برای اثبات خواری و ذلت آنها کافی بود. همیشه آمدن نشانه قدرت نیست، بعضی وقتها نیامدن ما قدرت بیشتری از آمدن ما به نمایش می گذارد!
استراتژی طلایی هفتم: شعار مرگ بر ... ندهیم!
در شعارهایمان نهایت دقت را به عمل بیاوریم چرا که شعارها نطفه های هر انقلابی هستند. شعار مرگ بر ... برازنده جنبش سبز که خواهان زندگی سبز مسالمت آمیز برای همه هست، نیست. این تخمیست که خود حکومت کاشته است، بگذاریم میوه هایش را هم خودشان بخورند. روش ما در شعار دادن هم نباید مشابه طرف مقابل باشد. شاید بپرسید تکلیف کودتاچیان جنایتکار چه می شود؟ پاسخش یک کلمه بیشتر نیست: محاکمه!
امروز دیگر 1300 سال پیش نیست که ایران ستیزانی چون یوسف ابن حجاج (اینجا و اینجا بخوانید) حمام خون به راه بیاندازند و کسی هم نتواند یقه آنها را بگیرد! مطمئن باشید به زودی کودتاچیان جنایتکار را که خون جوانان بی گناهانی چون ندا و سهراب و اشکان و ترانه و ... را از برای هوسرانی بیشتر خویش بر زمین ریخته اند را در دادگاه محاکمه می کنیم. در صحت این گفته تردیدی به خود راه ندهید.
استراتژی طلایی هشتم: این مطالب را تکثیر کنید!
تکثیر انبوه مطالب مفید راز موفقیت جنبش سبز ماست. در هر کجا که مطلب ارزشمندی یافتید آنرا برای دوستانتان هم بفرستید چه با ایمیل چه روی کاغذ! در مطلبتان حتما نشانه ای از جنبش سبز در آن برجای گذارید تا مشخص شود که شما در چه قالبی فعالیت می کنید. با این کار ضمن پخش اطلاعات جدید در سطح جامعه، امید به پیروزی و آزادی را نیز در دلهای دیگران زنده نگه می دارید.
استراتژی طلایی اول: تمرکز اصلی برای اطلاع رسانی اخبار و قرار تجمعات جنبش در سطح جامعه، بر روی کاغذ باشد نه اینترنت.
همه مبارزان اینترنتی جنبش باید تا آنجا که می توانند از صفحه مانیتور خود کنار بروند و به روی صفحات کاغذ مهاجرت کنند. در مملکتی که اینترنتش کاملا فیلتر است و در ضمن بالای 95 درصد مردم با اینترنت سرعت پایین دایال آپ کار می کنند و همچنین 14 میلیون بی سواد دارد نمی توان تنها از طریق اینترنت برای دعوت به قیام عمومی یا رساندن اخبار جدید به کل جامعه استفاده کرد. مهمترین ویژگی اعلامیه ها و اخبار کاغذی در این است که راحت قابل پخش هستند و همچنین یک برگه می تواند دست به دست بچرخد و دهها نفر آن را بخوانند.
استراتژی طلایی دوم: هر آنچه را آموخته اید به حداقل 10 نفر آموزش عملی دهید.
هر نفر باید مجموعه دانشی که وی را به یک فرمانده سبز تبدیل کرده است را به صورت حضوری به حداقل 10 نفر دیگر آموزش دهد. مسلما شمایی که این مطلب را می خوانید هم به اینترنت آشنایی دارید و هم طرز کار با فیلترشکن را بلد هستید که توانسته اید وارد این وبلاگ فیلتر شده شوید. انصافا تا بحال به چند نفر روش های مقابله با فیلترینگ اینترنت را آموزش عملی داده اید؟ یعنی حضوری به خانه دوستی رفته اید و پشت کامپیوترش راه مقابله با فیلترینگ را به او آموزش داده اید؟
اگر پاسخ شما منفی است باید بگویم تا بحال اصلا فرمانده خوب و دلسوزی برای جنبش سبز نبوده اید! باید با صبر و حوصله زیاد به سراغ تک تک دوستانتان بروید و مطالبی چون: روش های عبور از فیلترینگ و راه های مقابله با پارازیت ماهواره، کار با سایت هایی چون بالاترین و دنباله و فیس بوک و یوتیوب و جی میل و همچنین آموزش های عملی دیگری چون دانلود ویدئوهای یوتیوب، رایت اطلاعات روی سی دی، نکات امنیتی جهت مخفی ماندن آی پی در اینترنت، تهیه شبنامه کاغذی با Word، دیوارنویسی، اسکناس نویسی، اصول امنیتی برای پخش شبنامه و سی دی و ... را به دوست خود یاد بدهید. جنبش سبز ایران به این چنین فرماندهان دلسوزی نیاز دارد.
استراتژی طلایی سوم: برای رسیدن به آزادی هر چقدر می توانیم پول خرج کنیم.
برای به ثمر نشستن جنبش باید پول هزینه کرد. امروز اگر حکومت با بهترین وسایل ضد شورش بر سر ما می زند به خاطر این است که پول نفت و دیگر سرمایه های ملی ما دستش است و با آن هر کاری که بخواهد می کند. از طرف دیگر فکر می کنید آخوندها چگونه توانسته اند سالیان سال تسلط خود را بر مسایل مختلف در جامعه ما حفظ کنند؟ یکی از دلایل مهم آن پولیست که مردم عادی به عنوان وجوهات شرعی در اختیار آنها قرار می دهند و بعضا (نه همه آنها) این پولها برای تفرقه افکنی بین دیگر مسلمین، ترویج خرافات در سطح جامعه و دیگر مسایل پوچ و بی ارزش در جامعه مصرف می شود و چون پول دارند پس می توانند هر طرحی را ولو به ضرر مردم و کشور به اجرا درآورند، جایزه های 15 میلیون دلاری برای قتل یک نفر ببندند و باقی ماجراها که خود شما بهتر از من می دانید.
باید از سیستم مالی که آنها برای بقای خود دارند الگوبرداری کنیم و از آن برای ساختن و آباد کردن کشور خودمان بهره ببریم. تک تک ما باید برای عملیاتی شدن ایده های نابمان پول هزینه کنیم یا اگر شخصی که دارای ایده اجتماعی نابی است را می شناسیم و به او اطمینان داریم، هر جور شده از او حمایت مالی کنیم.
بدانید با خرج کردن اسکناس های سبزمان در راستای گسترش دانش های جدید و جا انداختن فرهنگ زندگی بهتر، می توان به راحتی در یک اقدام ملی جهل و نادانی را از سراسر کشور بیرون کرد.
خلاصه اینکه رسیدن به آزادی بی پول و اسکناس نمیشه! هر جا دیدیم نیاز به خرج کردن پول هست بی منت آن را هزینه کنیم. برای جنبشمان هم می شود به عنوان مثال در مواردی چون: هزینه چاپ اطلاعیه، رایت سی دی، پرداخت پول به ماموران دولت کودتا برای آزادی دستگیرشدگان، کمک به خانواده های زندانیان، کمک مالی به تلویزیون های ماهواره ای حامی جنبش، کمک مالی به رادیوهای حامی جنبش، کمک مالی به سایت ها و وبلاگ نویسان حامی جنبش سبز و مواردی از این قبیل پول پرداخت کرد.
مثلا ببنید با خرج اندکی پول چگونه می توانید فرآیند شعار نویسی بر روی اسکناس را با سرعت بالاتری ترویج دهید:
کافیست در بین دوستان صمیمی خود وعده بدهید در ازای دریافت یک اسکناس 1000 تومانی شعارنویسی شده، دو اسکناس 1000 تومانی شعارنویسی شده به آنها پرداخت می کنید! پس از اینکه آنها اولین اسکناس شعار نویسی شده خود را به شما تحویل دادند و شما نیز دو اسکناس شعارنویسی شده از همان مبلغ را به آنها دادید، کافیست به دوست خود بگویید: دیدی چقدر راحت بود؟ تو الان یک مبارز جنبش سبز هستی و داری در راه آزادی کشورت و امید دادن و روحیه دادن به مردم سبزمان قدم بر میداری. بیا تو هم مثل من هر روز شعارنویسی روی اسکناس را با جدیت انجام بده.
بدین ترتیب می توانید دوستان خود را به راحتی به سمت اسکناس نویسی ترغیب نمایید.
یا مثلا به راحتی می توانید به گردش آزاد اخبار بدون سانسور در سطح جامعه کمک کنید:
با مبلغی کمتر از 100 هزار تومان می توانید برای یکی از دوستان یا اقوام خود که از نعمت ماهواره در خانه اش بی بهره است، یک دستگاه ریسیور و آنتن ماهواره بخرید و به او هدیه کنید و بدین ترتیب مغز یک نفر را از خورده شدن توسط ماران ضحاک زمان نجات دهید! (منظور از ماران: صدا و سیمای ضرغامی)
با صرف اندکی پول و خلاقیت، کارهای بزرگ و ماندگاری را می توانید انجام دهید.
استراتژی طلایی چهارم: رسیدن به آزادی را بر منافع مادی کوتاه مدت ترجیح بدهیم.
اگر قرار جمعی به اعتصاب و دست کشیدن از کار است، نباید بهانه آورد! باید بدون معطلی کار را تعطیل کرد. این پرسش که : «پس از کجا نون بیارم بخورم؟» پاسخش ساده است: پس از آزادی حسابی بخور بخور است! آنقدر که فرزندانت هم در آسایش زندگی کنند. قانون طلایی آزادی همین است: آسایش مردمان. امروزه بهترین اقتصاد و وضع زندگی را در دنیا ملت هایی دارند که جوامع آزاد دارند! فرهنگ، هنر، ادبیات، سینما، علم، تکنولوژی، احترام و دلخوشی و گردش و تفریح و حتی دین و خداباوری (ضربالمثل: شکم گرسنه ایمان ندارد) متعلق کشورها و مردمانی هست که جوامع آزاد و متعاقب آن اقتصادهای خوب دارند و مردم از سطح زندگی بالایی برخوردارند. کافیست وضعیت زندگی مردم در کشورهایی مثل کره شمالی، پاکستان، بنگلادش، سومالی، سودان، زیمباوه را با وضعیت مردم در کشورهای کره جنوبی، سوئیس، سوئد، فنلاند، کانادا، نیوزیلند و آمریکا مقایسه کنید!
استراتژی پنجم: به مسائل و مشکلات اقتصادی مردم باید بهای بیشتری بدهیم.
این همان نقطه ضعفی است که اگر جنبش سبز برای حل آن راهکار ارائه بدهد نه دولت کودتا می تواند با آن مقابله کند و نه می تواند جلوی پیوستن گروه گروه مردم از طبقات پایین جامعه به جنبش را با حصارکشی و لشگرکشی نظامی بگیرد. چون همگان می دانند که از آستین بی لیاقت ها و دلقک هایی چون احمدی نژاد خیری برای مردم که در نمی آید هیچ، فقط شر نرسانند!
ما برای 22 بهمن بیش از یک ماه تمام توانمان را جهت دادن طرح فتح میدان آزادی و نحوه تصرف آن بدون خشونت دادیم، اما دولت کودتا با محاصره نظامی این منطقه اجازه ورود مردم به این میدان را نداد و باقی داستان که خود بهتر می دانید.
حال اگر بیاییم همان انرژی را صرف اطلاع رسانی عمومی پیرامون اینکه جنبش سبز یکی از دغدغه های اصلیش حل مسایل و مشکلات اقتصادی مردم است بکنیم، مطمئنا دهها برابر بیشتر از حضور در راهپیمایی دولتی و فرمایشی 22 بهمن نتیجه خواهیم گرفت.
شب عید نزدیک است و طبق عادت هرساله قیمت ها افزایش شدید پیدا می کنند. بنابراین باید استراتژی پرداختن به مسایل اقتصادی به سرعت در تمامی گروه های سبز فراگیر شود تا لایه های پایین جامعه که از این مشکل رنج می برند هم به صف مبارزان سبز علیه ظلم و ستم حاکم بپیوندند.
برای این منظور در گام اول باید شعار نوشتن های روی اسکناس و دیوار را به سمت شعارهای اقتصادی سوق دهیم. شعارهایی را که بر پشت بامها یا در خیابان ها فریاد می زنیم هم سعی کنیم در همین رابطه باشد. در گام بعدی از کارشناسان اقتصادی جنبش سبز بخواهیم مقاله های اقتصادی که برای همه مردم قابل فهم باشند تولید کنند و ما آنرا همه جا پخش و تکثیر کنیم. و راههای دیگر...
خلاصه کلام اینکه اقتصاد و آزادی دو بال پرواز جامعه های بشری بوده و هستند. باید به هر دو بهای یکسان بدهیم.
استراتژی طلایی ششم: شرکت در هر نوع تجمع یا حرکت اجتماعی که دولت کودتا هم در آن سهیم است را ممنوع اعلام کنیم.
بدین ترتیب فردای آن روز حسرت نخواهیم خورد که چرا کودتاچیان جمعیت یا آرای ما را به نفع خودش تصاحب کردند تا از آن برای کوبیدن خودمان استفاده کنند. مثلا راهپیمایی 22 بهمن را اگر به دلیل اینکه دولت کودتا مجری مراسم میدان آزادی بود آنرا تحریم کرده بودیم و در آن شرکت نمی کردیم، با این تصویری که گوگل از میدان آزادی در 22 بهمن مخابره کرد، همین عکس خالی از جمعیت میدان برای اثبات خواری و ذلت آنها کافی بود. همیشه آمدن نشانه قدرت نیست، بعضی وقتها نیامدن ما قدرت بیشتری از آمدن ما به نمایش می گذارد!
استراتژی طلایی هفتم: شعار مرگ بر ... ندهیم!
در شعارهایمان نهایت دقت را به عمل بیاوریم چرا که شعارها نطفه های هر انقلابی هستند. شعار مرگ بر ... برازنده جنبش سبز که خواهان زندگی سبز مسالمت آمیز برای همه هست، نیست. این تخمیست که خود حکومت کاشته است، بگذاریم میوه هایش را هم خودشان بخورند. روش ما در شعار دادن هم نباید مشابه طرف مقابل باشد. شاید بپرسید تکلیف کودتاچیان جنایتکار چه می شود؟ پاسخش یک کلمه بیشتر نیست: محاکمه!
امروز دیگر 1300 سال پیش نیست که ایران ستیزانی چون یوسف ابن حجاج (اینجا و اینجا بخوانید) حمام خون به راه بیاندازند و کسی هم نتواند یقه آنها را بگیرد! مطمئن باشید به زودی کودتاچیان جنایتکار را که خون جوانان بی گناهانی چون ندا و سهراب و اشکان و ترانه و ... را از برای هوسرانی بیشتر خویش بر زمین ریخته اند را در دادگاه محاکمه می کنیم. در صحت این گفته تردیدی به خود راه ندهید.
استراتژی طلایی هشتم: این مطالب را تکثیر کنید!
تکثیر انبوه مطالب مفید راز موفقیت جنبش سبز ماست. در هر کجا که مطلب ارزشمندی یافتید آنرا برای دوستانتان هم بفرستید چه با ایمیل چه روی کاغذ! در مطلبتان حتما نشانه ای از جنبش سبز در آن برجای گذارید تا مشخص شود که شما در چه قالبی فعالیت می کنید. با این کار ضمن پخش اطلاعات جدید در سطح جامعه، امید به پیروزی و آزادی را نیز در دلهای دیگران زنده نگه می دارید.
۱۳۸۸ بهمن ۲۵, یکشنبه
باتشکر از شما...
با تشکر ازخوانواده های زندانیان سیاسی ومادران داغدار و جمعی از مبارزین ساعتی پیش یکی از بچه های جنبش و هسته کنکاش شهریار ازاد شد وی در روز اشورا دستگیر شده بود ...در چند ساعت اینده شرحی از اطفاقات و اخبار داخل اوین را پست خواهم کرد.
کروبی در اولین مصاحبه بعد از 22 بهمن:هرگز نمی توان از حق مردم گذشت
با تشکر فراوان از رهاورد برای ترجمه متن به فارسی
لینک مطلب:
http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/middleeast/iran/7231359/Mehdi-Karroubis-question-and-answer-session-with-The-Sunday-Telegraph.html
جلسه پرسش و پاسخ مهدی کروبی با ساندی تلگراف
مهدی کروبی، یکی از رهبران جنبش اعتراضی سبز ایران، به بحث در باره امکان تغییرات سیاسی در ایران می پردازد.
مهدی کروبی همیشه آدم رو راستی بوده است. با آغاز طلبگی در شهر مقدس قم اوبه سرعت بدل شد به یکی از مریدان آیت الله خمینی، واعظ پرجاذبه، که بعدها پایه گذار انقلاب اسلامی شد. در اواخر دهه هفتاد میلادی به جرم دعوت هم میهنانش به انقلاب او دوره های طولانی مدتی را در زندان شاه گذراند. هم بندهای سابق او از ایستادگی هایش برای دفاع از حقوق دیگر زندانیان در مقابل گردن کلفتها و نگهبانان بی رحم زندان تعریف کرده اند.حتی وقتی که در دوران محمد خاتمی رییس جمهور اصلاح طلب، او به ریاست مجلس رسید از سکوت سرباززد و به طور علنی سازمان قدرتمند سپاه پاسداران را متهم به تشکیل امپراطوری عظیم قاچاق کرد. حالا در سن هفتاد و سه سالگی او میگوید که انقلاب اسلامی خمینی به دلیل زیرپا گذاشتن دمکراسی توسط حاکمیت از خط خارج شده است و مسئولان حکومتی را متهم به اعمال شکنجه و تجاوز به زندانیان سیاسی می کند. او از طریق فرزندش محمد تقی کروبی به سئوالات ارسالی ساندی تلگراف پاسخ داده است. ا
ساندی تلگراف: ماه گذشته شخصی به سوی شما شلیک کرد و هفته پیش هم به شما حمله شد. آیا شما هنوز درمعرض خطر هستید؟
مهدی کروبی : بله. من هفتاد و سه سال دارم. به عنوان یک روحانی و دوست نزدیک مرحوم آیت الله خمینی وظیفه قانونی، ملی و مذهبی خودم می دانم که برای مردممان کاری بکنم. از وقتی بیست و پنج ساله بودم در کنار آیت الله خمینی در انقلاب شرکت داشتم. از آن موقع تا به حال من آنچه را که لازم بوده فارغ از خطریا هزینه ای که برایم داشته انجام داده ام. ا
ساندی تلگراف: با توجه به اینکه هفته گذشته نیروهای امنیتی تظاهرات شما را سرکوب کردند استراتژی جدید مخالفان چه خواهد بود؟
مهدی کروبی : درحال حاضرتجمع رسمی که از مردم بخواهیم در آن شرکت کنند نداریم. ما طبق اصل بیست و هفت قانون اساسی تقاضای برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز برای نشان دادن حمایت مردم از جنبش را خواهیم کرد. ا
اگربه ما اجازه برگزاری ندهند ناچار می شویم که به روش های دیگری متوسل شویم تا مردم را از جنبش مسالمت آمیز آگاه کنیم و آن را به سراسر کشور گسترش دهیم. ا
ما می خواهیم خواسته های صلح جویانه ما را درچارچوب قانون اساسی نگه داریم. اما نمی خواهیم که مردم برای این کار هزینه بالایی بپردازند.ا
درحال حاضر دولت تحمل کمتری نشان می دهد و سعی بر استفاده از خشونت در برابر مردم دارد. بسیاری از جوانان در زندان هستند و حکم های غیر قابل قبولی دریافت کرده اند. هرگز نمی توان از حق مردم گذشت. اما باید راه مناسبی برای احقاق حقوق مردم بیابیم و انقلاب را به مسیر اصلیش بازگردانیم بدون اینکه اجازه دهیم آنها جمهوری اسلامی را از اهداف اصلیش منحرف کنند و بدون تحمیل هزینه بالایی به مردم.ا
ما به زودی در باره برنامه های آینده با مردم صحبت خواهیم کرد. آقای موسوی و من به زودی باهم جلسه ای خواهیم داشت که پس از آن استراتژی و راهکار را به اطلاع مردم خواهیم رساند. این جلسه ممکن است در همین هفته برگزاد شود. ا
الویت های ما آزادی بی قید و شرط تعداد زیاد زندانیان سیاسی و برگزاری انتخابات آزاد بدون نظارت استصوابی شورای نگهبان است. و آخرین خواسته مان بوجود آوردن فضای مناسبی برای آزادی مطبوعات و به رسمیت شناختن حق انتقاد است. فضای فعلی که تحت تسلط وحشت و نظارت پلیسی است باید از بین برود و موقعیتی بوجود بیاید که همه مردم بتوانند گرد هم بیایند و عقیده خود را نسبت به آینده حکومت ابراز کنند. انتخاب حق مردم است. در دیدگاه امام خمینی رای مردم مهمترین چیز بود. ا
ساندی تلگراف: آخرین باری که با رهبر ملاقات کردید چه زمانی بود و راجع به چه مسائلی صحبت کردید؟
مهدی کروبی : آخرین دیدار با رهبر قبل از انتخابات خرداد ماه بود. ما در باره مشکلات داخلی دولت و سیاست خارجی صحبت کردیم. من از سیاست خارجی آقای احمدی نژاد و اثر آن بر امنیت و منافع ملی انتقاد کردم. و همینطور نظر ایشان درمورد انتخابات را جویا شدم و ایشان گفتند: "از نظر من تفاوتی بین کاندیداها وجود ندارد."ا
ساندی تلگراف: آیا شما باور دارید که محمود احمدی نژاد رییس جمهور قانونی ایران است؟
مهدی کروبی: بین مشروعیت و حقیقت تفاوت هست. واقعیت این است که او رییس قوه مجریه است. اما به نظر من دولتهای مشروع باید توسط مشارکت گسترده مردم در انتخاباتی آزاد و عادلانه منصوب شوند. قانون اساسی ما هم بر این نکته تاکید دارد. ما اورا به عنوان رییس دولت که کنترل همه چیز از بودجه گرفته تا سیاست داخلی و خارجی را به عهده دارد می شناسیم. او باید در برابر وظیفه خود پاسخگو باشد.ا
اما مشکل ما با مشروعیت او همچنان به قوت خود باقی است. برای برپایی تظاهرات آرام ما باید از دولت مجوز بگیریم. آنها را فقط قدرت حاکم می دانیم نه دولت مشروع.ا
ساندی تلگراف: آیا شما و دیگر رهبرمخالفان، میرحسین موسوی، در باره امکان مذاکره و به توافق رسیدن با آقای احمدی نژاد تبادل نظر کرده اید؟
مهدی کروبی : فعلا داریم روی این مسئله کار می کنیم. اما عدم احترام و به رسمیت شناختن حقوق مردم مشکلات بسیاری را در داخل ایران بوجود آورده است. ما کسی را برای مذاکره با آقای احمدی نژاد منصوب نکرده ایم، اما مهمترین موضوع احترام و درک حقوق و خواسته های ملت است.ا
ساندی تلگراف: چرا ماموران امنیتی به تظاهر کنندگان آرام حمله کرده اند؟
مهدی کروبی : زندگی سیاسی برخی ازجمله بعضی افراد نظامی به بحران وابسته است. آنها حقوق مردم را انکار می کنند و سعی در تسلط به فضای سیاسی و اقتصادی مملکت دارند. آنها حتی حقوق ما برطبق قانون اساسی را انکار می کنند. در چنین شرایطی قصد ایجاد بحران و نگه داشتن مملکت در شرایط بحرانی را دارند. به همین دلیل آنها نمی خواهند که مردم به طور صلح آمیز و در یک فضای آرام به دنبال احقاق حق خود باشند.ا
ساندی تلگراف: آیا شما خبری از اعضای ارشد اصلاح طلبان که هنوز در زندان هستند دارید؟
مهدی کروبی : بسیاری از سیاستمداران اصلاح طلب و نمایندگان سابق مجلس هنوز در زندان هستند. امیدواریم که به زودی آزاد شوند. بسیاری از اصلاح طلبان ترجیح می دهند که سکوت کنند چون اگر حرفی بزنند باید به زندان بروند.ا
ساندی تلگراف: شما گفته اید که روحانیون عالی رتبه نگران اوضاع هستند. آنها چه اقدامی خواهند کرد؟
مهدی کروبی : حقیقت دارد که علمای عظام نگران اوضاع هستند. آنها نگران حکومت و آینده جمهوری اسلامی ایران هستند. ایران الان دارای حکومت اسلامی براساس هردو ایدئولوژی جمهوریت و اسلامیت است. آنها نمی خواهند که خدشه ای به اعتقاد مردم به اسلام وارد شود. مرحوم آیت الله خمینی گفته است که اگر به حکومت آسیب برسد این ضربه مستقیمی است به دیدگاه مردم نسبت به اسلام. ا
کسانی که در قم هستند نگران آینده حکومت، اقتدار آن و سلامت معنوی اسلام نزد نسل جوان هستند. به نظر بسیاری از علما تضادی بین اسلام و حقوق بشر وجود ندارد. اما به خاطر رفتار حکومت بسیاری از مردم حالا فکر میکنند که این تضاد وجود دارد و امکان ندارد که با قوانین اسلامی بتوان هردو اینها را داشت.
لینک مطلب:
http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/middleeast/iran/7231359/Mehdi-Karroubis-question-and-answer-session-with-The-Sunday-Telegraph.html
جلسه پرسش و پاسخ مهدی کروبی با ساندی تلگراف
مهدی کروبی، یکی از رهبران جنبش اعتراضی سبز ایران، به بحث در باره امکان تغییرات سیاسی در ایران می پردازد.
مهدی کروبی همیشه آدم رو راستی بوده است. با آغاز طلبگی در شهر مقدس قم اوبه سرعت بدل شد به یکی از مریدان آیت الله خمینی، واعظ پرجاذبه، که بعدها پایه گذار انقلاب اسلامی شد. در اواخر دهه هفتاد میلادی به جرم دعوت هم میهنانش به انقلاب او دوره های طولانی مدتی را در زندان شاه گذراند. هم بندهای سابق او از ایستادگی هایش برای دفاع از حقوق دیگر زندانیان در مقابل گردن کلفتها و نگهبانان بی رحم زندان تعریف کرده اند.حتی وقتی که در دوران محمد خاتمی رییس جمهور اصلاح طلب، او به ریاست مجلس رسید از سکوت سرباززد و به طور علنی سازمان قدرتمند سپاه پاسداران را متهم به تشکیل امپراطوری عظیم قاچاق کرد. حالا در سن هفتاد و سه سالگی او میگوید که انقلاب اسلامی خمینی به دلیل زیرپا گذاشتن دمکراسی توسط حاکمیت از خط خارج شده است و مسئولان حکومتی را متهم به اعمال شکنجه و تجاوز به زندانیان سیاسی می کند. او از طریق فرزندش محمد تقی کروبی به سئوالات ارسالی ساندی تلگراف پاسخ داده است. ا
ساندی تلگراف: ماه گذشته شخصی به سوی شما شلیک کرد و هفته پیش هم به شما حمله شد. آیا شما هنوز درمعرض خطر هستید؟
مهدی کروبی : بله. من هفتاد و سه سال دارم. به عنوان یک روحانی و دوست نزدیک مرحوم آیت الله خمینی وظیفه قانونی، ملی و مذهبی خودم می دانم که برای مردممان کاری بکنم. از وقتی بیست و پنج ساله بودم در کنار آیت الله خمینی در انقلاب شرکت داشتم. از آن موقع تا به حال من آنچه را که لازم بوده فارغ از خطریا هزینه ای که برایم داشته انجام داده ام. ا
ساندی تلگراف: با توجه به اینکه هفته گذشته نیروهای امنیتی تظاهرات شما را سرکوب کردند استراتژی جدید مخالفان چه خواهد بود؟
مهدی کروبی : درحال حاضرتجمع رسمی که از مردم بخواهیم در آن شرکت کنند نداریم. ما طبق اصل بیست و هفت قانون اساسی تقاضای برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز برای نشان دادن حمایت مردم از جنبش را خواهیم کرد. ا
اگربه ما اجازه برگزاری ندهند ناچار می شویم که به روش های دیگری متوسل شویم تا مردم را از جنبش مسالمت آمیز آگاه کنیم و آن را به سراسر کشور گسترش دهیم. ا
ما می خواهیم خواسته های صلح جویانه ما را درچارچوب قانون اساسی نگه داریم. اما نمی خواهیم که مردم برای این کار هزینه بالایی بپردازند.ا
درحال حاضر دولت تحمل کمتری نشان می دهد و سعی بر استفاده از خشونت در برابر مردم دارد. بسیاری از جوانان در زندان هستند و حکم های غیر قابل قبولی دریافت کرده اند. هرگز نمی توان از حق مردم گذشت. اما باید راه مناسبی برای احقاق حقوق مردم بیابیم و انقلاب را به مسیر اصلیش بازگردانیم بدون اینکه اجازه دهیم آنها جمهوری اسلامی را از اهداف اصلیش منحرف کنند و بدون تحمیل هزینه بالایی به مردم.ا
ما به زودی در باره برنامه های آینده با مردم صحبت خواهیم کرد. آقای موسوی و من به زودی باهم جلسه ای خواهیم داشت که پس از آن استراتژی و راهکار را به اطلاع مردم خواهیم رساند. این جلسه ممکن است در همین هفته برگزاد شود. ا
الویت های ما آزادی بی قید و شرط تعداد زیاد زندانیان سیاسی و برگزاری انتخابات آزاد بدون نظارت استصوابی شورای نگهبان است. و آخرین خواسته مان بوجود آوردن فضای مناسبی برای آزادی مطبوعات و به رسمیت شناختن حق انتقاد است. فضای فعلی که تحت تسلط وحشت و نظارت پلیسی است باید از بین برود و موقعیتی بوجود بیاید که همه مردم بتوانند گرد هم بیایند و عقیده خود را نسبت به آینده حکومت ابراز کنند. انتخاب حق مردم است. در دیدگاه امام خمینی رای مردم مهمترین چیز بود. ا
ساندی تلگراف: آخرین باری که با رهبر ملاقات کردید چه زمانی بود و راجع به چه مسائلی صحبت کردید؟
مهدی کروبی : آخرین دیدار با رهبر قبل از انتخابات خرداد ماه بود. ما در باره مشکلات داخلی دولت و سیاست خارجی صحبت کردیم. من از سیاست خارجی آقای احمدی نژاد و اثر آن بر امنیت و منافع ملی انتقاد کردم. و همینطور نظر ایشان درمورد انتخابات را جویا شدم و ایشان گفتند: "از نظر من تفاوتی بین کاندیداها وجود ندارد."ا
ساندی تلگراف: آیا شما باور دارید که محمود احمدی نژاد رییس جمهور قانونی ایران است؟
مهدی کروبی: بین مشروعیت و حقیقت تفاوت هست. واقعیت این است که او رییس قوه مجریه است. اما به نظر من دولتهای مشروع باید توسط مشارکت گسترده مردم در انتخاباتی آزاد و عادلانه منصوب شوند. قانون اساسی ما هم بر این نکته تاکید دارد. ما اورا به عنوان رییس دولت که کنترل همه چیز از بودجه گرفته تا سیاست داخلی و خارجی را به عهده دارد می شناسیم. او باید در برابر وظیفه خود پاسخگو باشد.ا
اما مشکل ما با مشروعیت او همچنان به قوت خود باقی است. برای برپایی تظاهرات آرام ما باید از دولت مجوز بگیریم. آنها را فقط قدرت حاکم می دانیم نه دولت مشروع.ا
ساندی تلگراف: آیا شما و دیگر رهبرمخالفان، میرحسین موسوی، در باره امکان مذاکره و به توافق رسیدن با آقای احمدی نژاد تبادل نظر کرده اید؟
مهدی کروبی : فعلا داریم روی این مسئله کار می کنیم. اما عدم احترام و به رسمیت شناختن حقوق مردم مشکلات بسیاری را در داخل ایران بوجود آورده است. ما کسی را برای مذاکره با آقای احمدی نژاد منصوب نکرده ایم، اما مهمترین موضوع احترام و درک حقوق و خواسته های ملت است.ا
ساندی تلگراف: چرا ماموران امنیتی به تظاهر کنندگان آرام حمله کرده اند؟
مهدی کروبی : زندگی سیاسی برخی ازجمله بعضی افراد نظامی به بحران وابسته است. آنها حقوق مردم را انکار می کنند و سعی در تسلط به فضای سیاسی و اقتصادی مملکت دارند. آنها حتی حقوق ما برطبق قانون اساسی را انکار می کنند. در چنین شرایطی قصد ایجاد بحران و نگه داشتن مملکت در شرایط بحرانی را دارند. به همین دلیل آنها نمی خواهند که مردم به طور صلح آمیز و در یک فضای آرام به دنبال احقاق حق خود باشند.ا
ساندی تلگراف: آیا شما خبری از اعضای ارشد اصلاح طلبان که هنوز در زندان هستند دارید؟
مهدی کروبی : بسیاری از سیاستمداران اصلاح طلب و نمایندگان سابق مجلس هنوز در زندان هستند. امیدواریم که به زودی آزاد شوند. بسیاری از اصلاح طلبان ترجیح می دهند که سکوت کنند چون اگر حرفی بزنند باید به زندان بروند.ا
ساندی تلگراف: شما گفته اید که روحانیون عالی رتبه نگران اوضاع هستند. آنها چه اقدامی خواهند کرد؟
مهدی کروبی : حقیقت دارد که علمای عظام نگران اوضاع هستند. آنها نگران حکومت و آینده جمهوری اسلامی ایران هستند. ایران الان دارای حکومت اسلامی براساس هردو ایدئولوژی جمهوریت و اسلامیت است. آنها نمی خواهند که خدشه ای به اعتقاد مردم به اسلام وارد شود. مرحوم آیت الله خمینی گفته است که اگر به حکومت آسیب برسد این ضربه مستقیمی است به دیدگاه مردم نسبت به اسلام. ا
کسانی که در قم هستند نگران آینده حکومت، اقتدار آن و سلامت معنوی اسلام نزد نسل جوان هستند. به نظر بسیاری از علما تضادی بین اسلام و حقوق بشر وجود ندارد. اما به خاطر رفتار حکومت بسیاری از مردم حالا فکر میکنند که این تضاد وجود دارد و امکان ندارد که با قوانین اسلامی بتوان هردو اینها را داشت.
اشتراک در:
پستها (Atom)