۱۳۸۸ بهمن ۲۶, دوشنبه

استراتژی های نوین برای قدرتمندتر کردن حرکت جنبش سبز

اکنون پس از آزمونهای مختلف جنبش سبز در مقابله با دولت کودتا، فرصت آن رسیده است که استراتژی های نوینی نیز برای این جنبش توسط گروه های فکری که وابسته به گروه یا جریان سیاسی خاصی نیستند و کاملا برآمده از متن جامعه هستند ترسیم شود و همگان نیز ملزم به رعایت این استراتژی ها باشند. برای نمونه چند استراتژی را ارائه می کنیم که مطمئنا عمل به آنها می تواند چهره جنبش سبز را دگرگون کند و بر وسعت نیروها و قدرت تاثیرگذاری آنها بیافزاید:

استراتژی طلایی اول: تمرکز اصلی برای اطلاع رسانی اخبار و قرار تجمعات جنبش در سطح جامعه، بر روی کاغذ باشد نه اینترنت.
همه مبارزان اینترنتی جنبش باید تا آنجا که می توانند از صفحه مانیتور خود کنار بروند و به روی صفحات کاغذ مهاجرت کنند. در مملکتی که اینترنتش کاملا فیلتر است و در ضمن بالای 95 درصد مردم با اینترنت سرعت پایین دایال آپ کار می کنند و همچنین 14 میلیون بی سواد دارد نمی توان تنها از طریق اینترنت برای دعوت به قیام عمومی یا رساندن اخبار جدید به کل جامعه استفاده کرد. مهمترین ویژگی اعلامیه ها و اخبار کاغذی در این است که راحت قابل پخش هستند و همچنین یک برگه می تواند دست به دست بچرخد و دهها نفر آن را بخوانند.

استراتژی طلایی دوم: هر آنچه را آموخته اید به حداقل 10 نفر آموزش عملی دهید.
هر نفر باید مجموعه دانشی که وی را به یک فرمانده سبز تبدیل کرده است را به صورت حضوری به حداقل 10 نفر دیگر آموزش دهد. مسلما شمایی که این مطلب را می خوانید هم به اینترنت آشنایی دارید و هم طرز کار با فیلترشکن را بلد هستید که توانسته اید وارد این وبلاگ فیلتر شده شوید. انصافا تا بحال به چند نفر روش های مقابله با فیلترینگ اینترنت را آموزش عملی داده اید؟ یعنی حضوری به خانه دوستی رفته اید و پشت کامپیوترش راه مقابله با فیلترینگ را به او آموزش داده اید؟
اگر پاسخ شما منفی است باید بگویم تا بحال اصلا فرمانده خوب و دلسوزی برای جنبش سبز نبوده اید! باید با صبر و حوصله زیاد به سراغ تک تک دوستانتان بروید و مطالبی چون: روش های عبور از فیلترینگ و راه های مقابله با پارازیت ماهواره، کار با سایت هایی چون بالاترین و دنباله و فیس بوک و یوتیوب و جی میل و همچنین آموزش های عملی دیگری چون دانلود ویدئوهای یوتیوب، رایت اطلاعات روی سی دی، نکات امنیتی جهت مخفی ماندن آی پی در اینترنت، تهیه شبنامه کاغذی با Word، دیوارنویسی، اسکناس نویسی، اصول امنیتی برای پخش شبنامه و سی دی و ... را به دوست خود یاد بدهید. جنبش سبز ایران به این چنین فرماندهان دلسوزی نیاز دارد.

استراتژی طلایی سوم: برای رسیدن به آزادی هر چقدر می توانیم پول خرج کنیم.
برای به ثمر نشستن جنبش باید پول هزینه کرد. امروز اگر حکومت با بهترین وسایل ضد شورش بر سر ما می زند به خاطر این است که پول نفت و دیگر سرمایه های ملی ما دستش است و با آن هر کاری که بخواهد می کند. از طرف دیگر فکر می کنید آخوندها چگونه توانسته اند سالیان سال تسلط خود را بر مسایل مختلف در جامعه ما حفظ کنند؟ یکی از دلایل مهم آن پولیست که مردم عادی به عنوان وجوهات شرعی در اختیار آنها قرار می دهند و بعضا (نه همه آنها) این پولها برای تفرقه افکنی بین دیگر مسلمین، ترویج خرافات در سطح جامعه و دیگر مسایل پوچ و بی ارزش در جامعه مصرف می شود و چون پول دارند پس می توانند هر طرحی را ولو به ضرر مردم و کشور به اجرا درآورند، جایزه های 15 میلیون دلاری برای قتل یک نفر ببندند و باقی ماجراها که خود شما بهتر از من می دانید.
باید از سیستم مالی که آنها برای بقای خود دارند الگوبرداری کنیم و از آن برای ساختن و آباد کردن کشور خودمان بهره ببریم. تک تک ما باید برای عملیاتی شدن ایده های نابمان پول هزینه کنیم یا اگر شخصی که دارای ایده اجتماعی نابی است را می شناسیم و به او اطمینان داریم، هر جور شده از او حمایت مالی کنیم.
بدانید با خرج کردن اسکناس های سبزمان در راستای گسترش دانش های جدید و جا انداختن فرهنگ زندگی بهتر، می توان به راحتی در یک اقدام ملی جهل و نادانی را از سراسر کشور بیرون کرد.
خلاصه اینکه رسیدن به آزادی بی پول و اسکناس نمیشه! هر جا دیدیم نیاز به خرج کردن پول هست بی منت آن را هزینه کنیم. برای جنبشمان هم می شود به عنوان مثال در مواردی چون: هزینه چاپ اطلاعیه، رایت سی دی، پرداخت پول به ماموران دولت کودتا برای آزادی دستگیرشدگان، کمک به خانواده های زندانیان، کمک مالی به تلویزیون های ماهواره ای حامی جنبش، کمک مالی به رادیوهای حامی جنبش، کمک مالی به سایت ها و وبلاگ نویسان حامی جنبش سبز و مواردی از این قبیل پول پرداخت کرد.

مثلا ببنید با خرج اندکی پول چگونه می توانید فرآیند شعار نویسی بر روی اسکناس را با سرعت بالاتری ترویج دهید:
کافیست در بین دوستان صمیمی خود وعده بدهید در ازای دریافت یک اسکناس 1000 تومانی شعارنویسی شده، دو اسکناس 1000 تومانی شعارنویسی شده به آنها پرداخت می کنید! پس از اینکه آنها اولین اسکناس شعار نویسی شده خود را به شما تحویل دادند و شما نیز دو اسکناس شعارنویسی شده از همان مبلغ را به آنها دادید، کافیست به دوست خود بگویید: دیدی چقدر راحت بود؟ تو الان یک مبارز جنبش سبز هستی و داری در راه آزادی کشورت و امید دادن و روحیه دادن به مردم سبزمان قدم بر میداری. بیا تو هم مثل من هر روز شعارنویسی روی اسکناس را با جدیت انجام بده.
بدین ترتیب می توانید دوستان خود را به راحتی به سمت اسکناس نویسی ترغیب نمایید.

یا مثلا به راحتی می توانید به گردش آزاد اخبار بدون سانسور در سطح جامعه کمک کنید:
با مبلغی کمتر از 100 هزار تومان می توانید برای یکی از دوستان یا اقوام خود که از نعمت ماهواره در خانه اش بی بهره است، یک دستگاه ریسیور و آنتن ماهواره بخرید و به او هدیه کنید و بدین ترتیب مغز یک نفر را از خورده شدن توسط ماران ضحاک زمان نجات دهید! (منظور از ماران: صدا و سیمای ضرغامی)

با صرف اندکی پول و خلاقیت، کارهای بزرگ و ماندگاری را می توانید انجام دهید.

استراتژی طلایی چهارم: رسیدن به آزادی را بر منافع مادی کوتاه مدت ترجیح بدهیم.
اگر قرار جمعی به اعتصاب و دست کشیدن از کار است، نباید بهانه آورد! باید بدون معطلی کار را تعطیل کرد. این پرسش که : «پس از کجا نون بیارم بخورم؟» پاسخش ساده است: پس از آزادی حسابی بخور بخور است! آنقدر که فرزندانت هم در آسایش زندگی کنند. قانون طلایی آزادی همین است: آسایش مردمان. امروزه بهترین اقتصاد و وضع زندگی را در دنیا ملت هایی دارند که جوامع آزاد دارند! فرهنگ، هنر، ادبیات، سینما، علم، تکنولوژی، احترام و دلخوشی و گردش و تفریح و حتی دین و خداباوری (ضرب‌المثل: شکم گرسنه ایمان ندارد) متعلق کشورها و مردمانی هست که جوامع آزاد و متعاقب آن اقتصادهای خوب دارند و مردم از سطح زندگی بالایی برخوردارند. کافیست وضعیت زندگی مردم در کشورهایی مثل کره شمالی، پاکستان، بنگلادش، سومالی، سودان، زیمباوه را با وضعیت مردم در کشورهای کره جنوبی، سوئیس، سوئد، فنلاند، کانادا، نیوزیلند و آمریکا مقایسه کنید!

استراتژی پنجم: به مسائل و مشکلات اقتصادی مردم باید بهای بیشتری بدهیم.
این همان نقطه ضعفی است که اگر جنبش سبز برای حل آن راهکار ارائه بدهد نه دولت کودتا می تواند با آن مقابله کند و نه می تواند جلوی پیوستن گروه گروه مردم از طبقات پایین جامعه به جنبش را با حصارکشی و لشگرکشی نظامی بگیرد. چون همگان می دانند که از آستین بی لیاقت ها و دلقک هایی چون احمدی نژاد خیری برای مردم که در نمی آید هیچ، فقط شر نرسانند!
ما برای 22 بهمن بیش از یک ماه تمام توانمان را جهت دادن طرح فتح میدان آزادی و نحوه تصرف آن بدون خشونت دادیم، اما دولت کودتا با محاصره نظامی این منطقه اجازه ورود مردم به این میدان را نداد و باقی داستان که خود بهتر می دانید.
حال اگر بیاییم همان انرژی را صرف اطلاع رسانی عمومی پیرامون اینکه جنبش سبز یکی از دغدغه های اصلیش حل مسایل و مشکلات اقتصادی مردم است بکنیم، مطمئنا دهها برابر بیشتر از حضور در راهپیمایی دولتی و فرمایشی 22 بهمن نتیجه خواهیم گرفت.
شب عید نزدیک است و طبق عادت هرساله قیمت ها افزایش شدید پیدا می کنند. بنابراین باید استراتژی پرداختن به مسایل اقتصادی به سرعت در تمامی گروه های سبز فراگیر شود تا لایه های پایین جامعه که از این مشکل رنج می برند هم به صف مبارزان سبز علیه ظلم و ستم حاکم بپیوندند.
برای این منظور در گام اول باید شعار نوشتن های روی اسکناس و دیوار را به سمت شعارهای اقتصادی سوق دهیم. شعارهایی را که بر پشت بامها یا در خیابان ها فریاد می زنیم هم سعی کنیم در همین رابطه باشد. در گام بعدی از کارشناسان اقتصادی جنبش سبز بخواهیم مقاله های اقتصادی که برای همه مردم قابل فهم باشند تولید کنند و ما آنرا همه جا پخش و تکثیر کنیم. و راههای دیگر...
خلاصه کلام اینکه اقتصاد و آزادی دو بال پرواز جامعه های بشری بوده و هستند. باید به هر دو بهای یکسان بدهیم.

استراتژی طلایی ششم: شرکت در هر نوع تجمع یا حرکت اجتماعی که دولت کودتا هم در آن سهیم است را ممنوع اعلام کنیم.
بدین ترتیب فردای آن روز حسرت نخواهیم خورد که چرا کودتاچیان جمعیت یا آرای ما را به نفع خودش تصاحب کردند تا از آن برای کوبیدن خودمان استفاده کنند. مثلا راهپیمایی 22 بهمن را اگر به دلیل اینکه دولت کودتا مجری مراسم میدان آزادی بود آنرا تحریم کرده بودیم و در آن شرکت نمی کردیم، با این تصویری که گوگل از میدان آزادی در 22 بهمن مخابره کرد، همین عکس خالی از جمعیت میدان برای اثبات خواری و ذلت آنها کافی بود. همیشه آمدن نشانه قدرت نیست، بعضی وقتها نیامدن ما قدرت بیشتری از آمدن ما به نمایش می گذارد!

استراتژی طلایی هفتم: شعار مرگ بر ... ندهیم!
در شعارهایمان نهایت دقت را به عمل بیاوریم چرا که شعارها نطفه های هر انقلابی هستند. شعار مرگ بر ... برازنده جنبش سبز که خواهان زندگی سبز مسالمت آمیز برای همه هست، نیست. این تخمیست که خود حکومت کاشته است، بگذاریم میوه هایش را هم خودشان بخورند. روش ما در شعار دادن هم نباید مشابه طرف مقابل باشد. شاید بپرسید تکلیف کودتاچیان جنایتکار چه می شود؟ پاسخش یک کلمه بیشتر نیست: محاکمه!
امروز دیگر 1300 سال پیش نیست که ایران ستیزانی چون یوسف ابن حجاج (اینجا و اینجا بخوانید) حمام خون به راه بیاندازند و کسی هم نتواند یقه آنها را بگیرد! مطمئن باشید به زودی کودتاچیان جنایتکار را که خون جوانان بی گناهانی چون ندا و سهراب و اشکان و ترانه و ... را از برای هوسرانی بیشتر خویش بر زمین ریخته اند را در دادگاه محاکمه می کنیم. در صحت این گفته تردیدی به خود راه ندهید.

استراتژی طلایی هشتم: این مطالب را تکثیر کنید!
تکثیر انبوه مطالب مفید راز موفقیت جنبش سبز ماست. در هر کجا که مطلب ارزشمندی یافتید آنرا برای دوستانتان هم بفرستید چه با ایمیل چه روی کاغذ! در مطلبتان حتما نشانه ای از جنبش سبز در آن برجای گذارید تا مشخص شود که شما در چه قالبی فعالیت می کنید. با این کار ضمن پخش اطلاعات جدید در سطح جامعه، امید به پیروزی و آزادی را نیز در دلهای دیگران زنده نگه می دارید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر